واحد قوچان
دانشکده علوم انسانی ، گروه آموزشی مشاوره
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد ” M.A”
گرایش :مشاوره خانواده
عنوان
بررسی رابطه بین ارضاء نیازهای بنیادین روانشناختی و خودشناسی انسجامی با رضایت زناشویی در فرهنگیان سبزوار
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
چکیده :
این پژوهش با هدف بررسی رابطه ارضا نیازهای بنیادین روان شناختی، خودشناسی انسجامی و رضایت زناشویی در فرهنگیان سبزوار، صورت گرفت. در این تحقیق، از روش نمونه گیری در دسترس، استفاده شد. با مراجعه به مدارس مقطع راهنمایی (متوسطه اول) و مراکز آموزش ضمن خدمت فرهنگیان سبزوار، در طول تابستان، از مجموع ۳۴۲ معلم مقطع راهنمایی، تعداد ۱۷۴نفر، به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات، از پرسشنامههای رضایت زناشویی( ENRICH ، ۴۷ماده ای)، پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی (BSNQ) و مقیاس خودشناسی انسجامی ((ISKاستفاده شد. نتایج، نشان داد تمام متغیرهای پژوهش، شامل نیازهای بنیادینِ رواشناختی(خود مختاری یاآزادی،شایستگی،ارتباط) و خودشناسی انسجامی با رضایت زناشویی همبستگی مثبت و معناداری، دارند. در پیش بینی رضایت زناشویی توسط متغیرهای پژوهش، فقط ارضا نیاز بنیادینِ خودمختاری، پیش بینی کننده رضایت زناشویی شد. با توجه به نتایج بدست آمده میتوان گفت: ارضا نیازهای بنیادین روان شناختی، خودشناسی انسجامی درافزایش رضایت زناشویی و کاهش تعارض زناشویی مؤثر است.
واژگان کلیدی : نیازهای بنیادین روان شناختی، خودشناسی انسجامی ، رضایت زناشویی ،فرهنگیان
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: کلیات تحقیق
مقدمه. ۲
بیان مسأله . ۳
ضرورت و اهمیت تحقیق ۵
اهداف تحقیق. ۹
فرضیات تحقیق. ۹
تعاریف نظری و عملی متغیرهای تحقیق .۱۰
فصل دوم: ادبیات تحقیق
بخش اول: مبانی نظری تحقیق
مقدمه. ۱۳
الف : خانواده ۱۶
کارکرد مطلوب خانواده ۱۶
معنی و مفهوم خانواده متعادل ۱۷
خانواده مدرن ۱۸
زیر منظومه زن و شوهری ۱۹
ب : تفاوت های زنان و مردان ۲۰
نقش کروموزوم y در ایجاد تفاوت ها ۲۱
تفاوت در رشد ۲۱
تفاوت در علایق و رغبت ها. ۲۲
پرخاشگری ۲۳
اضطراب ۲۴
ج : رضایت زناشویی و عوامل موثر بر آن. ۲۴
رضایت زناشویی. ۲۴
ایجاد رضایت زناشویی ۲۵
زوج خوشبخت و کامل ۲۶
نقش عشق در ازدواج و تداوم زندگی. ۲۷
مدل مثلث عشق استرنبرگ ۲۸
اثرات نزدیکی و فاصله در تداوم زندگی. ۳۰
خصوصیات زوجین دارای رضایت زناشویی. ۳۱
عواملی موثر بر دوام زناشویی ۳۲
نیازها و عوامل خشنودی رضایت زناشویی ۳۳
جنسیت و رضایت زناشویی. ۳۳
تحول رابطه و صمیمیت و رضایت زناشویی ۳۴
خانواده اصلی و رضایت زناشویی ۳۵
تنیدگی و رضایت زناشویی. ۳۶
سبک های مقابلهای و مهارت های ارتباط و رضایت زناشویی. ۳۶
مهارت های موثر در ارتباطات زناشویی. ۳۷
هفت نوع ارتباط مهم و نحوه ی برقراری آن. ۳۸
احترام متقابل و رضایت زناشویی. ۳۹
سازگاری اجتماعی و رضایت زناشویی ۳۹
ساختار قدرت و رضایت زناشویی. ۳۹
موضع گیریهای نظری در خصوص روابط زناشوئی. ۴۰
تعریف غریزه جنسی ۴۰
اهمیت روابط جنسی ۴۳
فرآیند روابط زناشوئی ۴۷
اهمیت آمادگی روانی برای آمیزش ۴۷
اهمیت عشقبازی ۴۷
مراحل واکنش جنسی طبیعی. ۴۹
دفعات مقاربت و سازگاری جنسی. ۵۱
ریتم میل جنسی در زنان. ۵۱
ریتم میل جنسی در مردان. ۵۲
میل جنسی طبیعی ۵۲
پختگی جنسی. ۵۳
قدرت جنسی ۵۴
مشکلات روابط زناشویی ۵۵
الف – مشکلات جنسی زنان. ۵۵
ب- مشکلات جنسی در مردان ۵۷
بهداشت و درمان روابط زناشویی ۵۹
الف – جهل جنسی . ۵۹
ب – اضطراب عملی ۵۹
ج- مشکلات رابطه ای. ۵۹
د- مشکلات جسمانی ۶۱
اختلافات مالی ۶۴
اوقات فراغت ۶۵
روابط والدین و کودک ۶۷
بستگان و دوستان ۶۸
نقش های مربوط به برابری زن و مرد ۷۰
رضایت زناشویی و جهت گیرى مذهبى ۷۱
ساختار قدرت و سازگاری زناشویی. ۷۴
تعارض های زناشویی ۷۴
علل تعارض های زناشویی. ۷۸
منابع عمده تعارض ۷۹
مزایای تعارض ۸۲
انواع تعارض ۸۳
فرآیند تعارضات زناشویی. ۸۴
فرایند حل تعارض ۸۴
نیازهای بنیادین روان شناختی ۸۵
نیاز به شایستگی. ۸۷
گرایش به ارتباط ۸۷
خودمختاری. ۸۸
خودشناسی انسجامی. ۹۱
بخش دوم: مبانی تجربی
پیشینه و سوابق مربوط رضایت زناشویی.۹۲
الف- تحقیقات انجام شده در داخل کشور.۹۲
ب- تحقیقات انجام شده در خارج ازکشور۹۴
نتیجه گیری۹۶
فصل سوم: روش تحقیق
مقدمه ۹۹
طرح کلی پژوهش .۹۹
جامعه آماری ۹۹
نمونه و روش نمونه گیری.۹۹
روش جمع آوری اطلاعات.۱۰۰
ابزار پژوهش و معرفی پرسشنامه ها ۱۰۰
روش تجزیه تحلیل دادها. ۱۰۴
فصل چهارم : یافته ها و نتایج تحقیق
مقدمه . ۱۰۶
یافته های توصیفی متغیرهای پژوهش. ۱۰۶
یافته های استنباطی . ۱۰۷
بررسی مفروضات ۱۰۸
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات
مقدمه . ۱۱۰
بحث و نتیجه گیری و نتایج تحقیق. ۱۱۰
محدودیت های تحقیق. ۱۱۳
پیشنهادات ۱۱۴
منابع و مآخذ
منابع فارسی. ۱۱۷
منابع انگلیسی ۱۲۰
پیوست ها . ۱۲۴
چکیده انگلیسی. ۱۳۳
- مقدمه
خانواده یکی از رکنهای اصلی جامعه به شمار میرود. دستیابی به جامعه سالم آشکارا درگرو سلامت خانواده است و تحقق خانواده سالم مشروط به برخورداری افراد آن از داشتن رابطههای مطلوب با یکدیگر است. در چنین نظامی افراد با علایق و دلبستگیهای عاطفی نیرومند دیرپا و متقابل به یکدیگر پیوستهاند. این دلبستگیها اگرچه شاید شدت وحدتشان در طی زمان کاسته شود؛ اما در سراسر زندگی خانوادگی پاینده خواهند بود.(گلدنبرگ[۱]، به نقل از حسین شاهی و نقشبندی، ۱۳۸۳).
ازدواج بهعنوان مهمترین و عالیترین رسم اجتماعی برای دستیابی به نیازهای عاطفی و امنیتی افراد بزرگسال همواره مورد تائید بوده است . ازدواج رابطهی انسانی پیچیده ظریف و پویا هست که از ویژگیهای خاصی برخوردار است . همچنین توجه به کانون خانواده با محیط سالم و سازنده و روابط گرم و تعاملات میان فردی و صمیمیای که میتوانند موجب رشد و پیشرفت افراد گردند ازجمله اهداف و نیازهای ازدواج محسوب میشوند (برنشتاین و برنشتاین[۲]، ۱۹۸۹).
زوج بهعنوان هسته اصلی و پایهگذار خانواده بسیار موردتوجه است، سلامت و پویایی خانواده که هسته اصلی و بنیادی سازندهی جامعه محسوب میشود ریشه در سلامت و شادابی زوجین دارد. ازدواج معمولاً اصلیترین و مهمترین زمینهای است که عملکرد و اثر صمیمیت و روابط اجتماعی رشد یافته در آن تجلی پیدا میکند. هدف از ازدواج، برطرف شدن نیازهای طرفین است و اگر نیازهای زوجین برطرف نشود و به راهحل مثبتی جهت دستیابی به نیازهایشان نرسند استرس، ناکامی، سرخوردگی، خشم و درنهایت دلزدگی بروز پیدا میکند، برای اکثر بزرگسالان شادمانی در زندگی، بیشتر به ازدواجی موفق و روابط زناشویی توام با رضایت وابسته است تا سایر جنبههای زندگی. رضایت زناشویی میتواند بهطور کامل بر کیفیت زندگی تأثیر بگذارد و تحقیقات انجامشده اهمیت این موضوع را بر انواع نتایج بالینی مانند. بهداشت روانی، بهداشت جهانی و حتی طول عمر تأیید نمودهاند، همچنین رضایت زناشویی در زندگی میتواند با رضایت کلی از زندگی رابطه داشته باشد برای توصیف چگونگی روابط زناشویی از اصطلاحات متعددی مانند: سازگاری، رضایتمندی، سازش، خشنودی موفقیت و کیفیت زناشویی استفادهشده است معمولاً کیفیت سازگاری و رضایت زناشویی بهجای هم بهکاربرده میشوند.
بر اساس نظر ”لاک و والاس[۳]“، سازگاری زناشویی برون سازی هر یک از زوجین در موقعیت زمان معین تعریفشده است. به نظر سین رضایت زناشویی وضعیتی است که در آن زن و شوهر بیشتر مواقع احساس خوشبختی و رضایت از یکدیگر و از ازدواجشان دارند یکی از بهترین تعاریف زناشویی توسط «هاپکینز»[۴] ارائهشده است او رضایت زناشویی را اطاعت عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربهشده توسط زن یا شوهر زمانی که همه جنبههای ازدواجشان را در نظر میگیرند تعریف میکند رضایت یک متغیر نگرشی است و خصوصیت گروهی زن و شوهر محسوب میشود طبق تعریف فوق رضایت زناشویی درواقع نگرش مثبت و لذتبخش است که زن و شوهر از جنبههای مختلف روابط زناشویی دارند.
- بیان مسئله
انسانها با ازدواج استقلال مییابند و با تشکیل زندگی، یک واحد کوچک اجتماعی را به وجود میآورند، مسئولیت میپذیرند و به استقلال میرسند، زندگی آنها هدفدار میشود و با پذیرش مسئولیت اداری خانواده خود، تصمیمگیرنده میشوند . آنها در کنار هم آرامش مییابند. چنانچه خداوند در قرآن کریم (روم، ۲) میفرماید : “برای شما از جنس خودتان جفتی بیافریدیم تا با او انسگیرید و آرامش یابید و در بین شما دوستی و مهربانی قراردادیم، در این امر برای افرادی که اهل تفکر باشند آیات و نشانههایی وجود دارد” (صالحی فرد، ۱۳۷۹). از مفاهیم رایج برای نشان دادن میزان شادی و پایداری در خانواده، مفهوم رضایت زناشویی است . درواقع رضایت زناشویی یک ارزیابی کلی از وضع فعلی ارتباط ارائه میدهد. برای افزایش رضایت زناشویی تلاشهای علمی فراوانی صورت گرفته است. این تلاشها به تدوین راهبردهای مداخلهای منجر شده است که میتوان آنها را به سه دسته تقسیم کرد: الف) برنامههای آمادهسازی همسران قبل ازدواج (السون و السون[۵]،۱۹۹۷)؛ ب) برنامههای غنیسازی پس از ازدواج (نیکولز و بکوار[۶]،۲۰۰۰)؛ ج) مشاوره ازدواج برای همسران ناسازگار (احمدی، ۱۳۸۳). برای اکثر بزرگسالان، شادمانی در زندگی، بیشتر به ازدواجی موفق و روابط زناشویی توام با رضایت وابسته است تا سایر جنبههای زندگی. رضایت زناشویی میتواند بهطور کامل بر کیفیت زندگی تأثیر بگذارد و تحقیقات انجامشده اهمیت این موضوع را بر انواع نتایج بالینی مانند. بهداشت روانی، بهداشت جهانی و حتی طول عمر تأیید نمودهاند، «وارینگ» و همکاران (۱۹۸۱)در مطالعهای دریافتند که نابسامانی ازدواج و عدم خشنودی در زندگی زناشویی بهطور معناداری با شیوع اختلالات عاطفی و هیجانی در جمعیت عمومی رابطه دارد، درصورتیکه ازدواجهای رضایتبخش باعث سلامت همسران و مانع رویدادهای منفی زندگی و مشکلات روانشناختی در آنها میشود. بعضی از موضوعهای شناختهشدهای که میتواند پدیدآورنده اختلافهای زناشویی باشد چنین است پول، روابط جنسی، روابط خویشاوندی، دوستان، فرزندان، خیانت جنسی، مشکلات عاطفی، مشکلات مالی، مشکلات ارتباطی (گفتوشنود)، درگیریهای کاری و مانند اینها (ثنایی و ذاکر، ۱۳۷۸)
طبق نظریه خودتعیینگری سه نیاز بنیادینِ روانشناختی خودمختاری، «شایستگی و ارتباط» وجود دارند که ازنظر انگیزشی در دنبال کردن اهداف و همچنین محتوای اهدافی که فرد در جستجوی آنها است نقش دارند و از طریق فرآیندهای نظم دهی باعث انگیزش ذاتی و رفتار خود تعیینکننده میشوند و با عملکرد مؤثر فرد و بهزیستی روانشناختی او در ارتباط هستند. بهبیاندیگر، نیازهای ذاتی روانشناختی، شرایط خاصی را برای بهزیستیِ روانشناختی فراهم می کنند که ارضاء این نیازها بستگی به شرایط و محیطی حمایتکننده دارد (دسی و رایان، ۲۰۰۰). همه افراد در سه نیاز بنیادین روانشناختی خودمختاری، شایستگی و ارتباط سهیم هستند (رایان و دسی، ۲۰۰۸). خودمختاری با «خودسازماندهی»، تایید رفتار خود و حق انتخاب داشتن در اعمالی که فرد انجام میدهد (رایان و کنل، ۱۹۸۹؛ به نقل از دسی و رایان، ۲۰۰۸) شایستگی با احساس مؤثر بودن در اعمالی که فرد انجام میدهد (وایت، ۱۹۵۹، دسی، ۱۹۷۵، اسکینر، ۱۹۹۵؛ به نقل از دسی و رایان، ۲۰۰۰) و ارتباط با احساس مرتبط بودن با دیگران و داشتن حس تعلق به اجتماعی که فرد در آن است (دسی و رایان؛ ۱۹۹۱؛ ریس و پاتریک، ۱۹۹۶؛ به نقل از دسی و رایان، ۲۰۰۰)، تعیین میشود. مطالعات گذشته نشان دادهاند که ارضاء نیازهای بنیادین روانشناختی، پیش بینیکننده انگیزش درونی، بهزیستی و دیگر پیامدهای مثبت در حیطههای گوناگون مانند کار (برای مثال بارد، دسی و رایان، ۲۰۰۴؛ کیسر و رایان، ۱۹۹۹؛ به نقل از ریو، ۲۰۰۵)، آموزش (برای مثال فرر-کاجا و ویس، ۲۰۰۰) تمرین ورزشی (ویلسون و راجر، ۲۰۰۷) شده است.
خودشناسیِ انسجامی است به آگاهی لحظهبهلحظه نسبت به حالات روانشناختی و توان تمایز نهادن و تحلیل محتوای تجارب کنونی و نیز پردازش فعال در مورد خود و معطوف به رویدادهای گذشته که نتیجه آن ایجاد دیدی وسیعتر در جهت هدایت رفتار و تشکیل طرحوارههای فردی پیچیدهتر و کاملتر است، اشاره دارد (قربانی، واتسون، بینگ، دیویسون و لبرتون،۲۰۰۳). پژوهشهای صورت گرفته نشان دادهاند که خودشناسیِ انسجامی با برونگرایی، پذیرش، وجدان گرایی، ثبات هیجانی و گشودگی به تجربه بیشتر در مدل پنج عاملی شخصیت (طهماسب، قربانی و پورحسین، ۲۰۰۸)، پایداری در برابر نشانههای جسمی بیماری (قربانی، واتسون، کانیگام، ۲۰۱۰)، حرمت خود، همدلی و ابعاد مثبت خودشیفتگی (قربانی، واتسون، حمزوی، ویتینگتون، ۲۰۱۰)، در ارتباط بوده است.
اهمیت رضایت زناشویی در رشد و پیشرفت افراد (برنشتاین و برنشتاین، ۱۹۸۹) و بهبود عملکرد و سلامت خانواده (وارینگ، ۱۹۸۱) و از سوی دیگر اثرات مثبت ارضا نیازهای بنیادین روانشناختی (خودمختاری (آزادی)، شایستگی و ارتباط) و خودشناسی انسجامی در بهتر شدن عملکرد افراد در زمینه های مختلف و بهزیستی و سلامت روانی (دسی و رایان، ۲۰۰۰،قربانی و همکاران، ۲۰۰۸)، محقق را بر آن داشت تا مطالعه مورد نظر را به رضایت زناشویی و با موضوع رابطه بین ارضا نیازهای بنیادین روانشناختی، خودشناسی انسجامی با رضایت زناشویی اختصاص دهد. بدلیل اهمیت و نقش اساسی معلمان، در رشد و تربیت دانش آموزان (بهعنوان ارکان آینده جامعه) و همچنین، الگوپذیری دانش آموزان از معلمان و از طرفی اهمیت رضایت زناشویی در سلامت روانی و بهبود عملکرد افراد این تحقیق در مورد جامعهی معلمان صورت گرفته است.
به طور خلاصه در تحقیق حاضرسعی برآن است که به این سوال پاسخ داده شود که آیا ارضا نیازهای بنیادین روانشناختی، خودشناسی انسجامی با رضایت زناشویی درفرهنگیان رابطه دارد؟
- اهمیت و ضرورت پژوهش:
خانواده، اولین و بادوامترین بستر رشد است. نقش انکارناپذیر خانواده در تحول، سلامت کارکرد زوجین و بخصوص کودکان در تمام ابعاد شناختی، اجتماعی، رفتاری، عاطفی و تحصیلی بهخودیخود از اهمیت و ضرورت بسیار بالایی برخوردار است. سنگ بنای تشکیل خانواده ازدواج هست. ازدواج بهعنوان مهمترین و عالیترین رسم اجتماعی برای دستیابی به نیازهای عاطفی و امنیتی افراد بزرگسال، همواره مورد تأیید بوده است. ازدواج رابطه انسانی، پیچیده ظریف و پویایی هست که از ویژگیهای خاصی برخوردار است. همچنین، توجه به کانون خانواده، محیط سالم و سازنده برای کودکان، روابط میان فردی گرم و صمیمی که میتواند موجب رشد و پیشرفت افراد گردد ازجمله اهداف و نیازهای ازدواج محسوب میشوند؛ اما از طرفی زندگی مشترک دو انسان با یکدیگر آنهم از دو جنس متفاوت امری بسیار ظریف و گاه دشوار است، زیرا ارتباط ناسالم و عدم شناخت صحیح زوجین از نیازهای یکدیگر باعث بروز بسیاری از مشکلات زناشویی بهصورت پنهان و آشکار در بستر خانواده میشود و موجودیت خانواده را موردحمله قرار میدهد (شرفی،۱۳۸۲).
در دههی ۹۰ مطالعات علمی پیرامون زناشویی توجه زیادی را به خود جلب کرد در مقایسه با یافتههای علمی دهههای گذشته، در دههی ۹۰ حجم زیادی از مطالعات به جنبههای مختلف رضایت زناشویی اختصاص داشته است (برادبری و دیگران ۲۰۰۰) درک کیفیت و ارزش امواج وسیلهای برای درک اثرات آن بر روی تمام فرایندهای داخل و خارج خانواده است. ازجمله دلایل معقول و منطقی مطالعه بر روی جزئیات زناشویی، درک محوریت آن در سلامت خانواده و اشخاص اهمیت آن برای جامعه در حالتی که ازدواجهای موفق شکل میگیرد، دست کشیدن از جرم و نیاز به گسترش در اختلافات تجربی برای زوجین بهمنظور جلوگیری یا کم کردن فشارهای زناشویی و طلاق، میباشند. (بوگام[۲۳]، شوهام[۲۴]، هیزر[۲۵]، دیرتو و استیکل[۲۶]، ۱۹۹۸؛ به نقل از سودانی،۱۳۸۵)
در دههی ۸۰ و ۹۰ محققان موضوع رضایت زناشویی را با تأکید بیشتر بر جنبههایی از تعاملات زناشویی که کمتر محسوس و قابلمشاهده هستند، ادامه دادهاند. (شامل تفسیر رفتارهای متقابل، هیجانات تجربهشده و پاسخهای فیزیولوژیک به تعاملات). همچنین در این دوره به الگوهایی کلی تعاملات زوجها و ابعاد اجتماعی آنکه نادیده گرفتهشده بود و نیز به خشونتهای زناشویی توجه بیشتری شد (برادبری و دیگران، ۲۰۰۰).
تحقیقاتی که بر روی تغییرات فیزیولوژیک مربوط به روابط زناشویی انجامشده است، اهمیت زیادی دارد، یافتههای این تحقیقات نشان میدهدکهتغییرات فیزیولوژیک با بروز عواطف ارتباط مستقیم دارند. (تامسون و گیلبرت[۲۷]، ۱۹۹۸) در پژوهشهای خود دریافتند که همزمانی و تشابه در سیستم فیزیولوژیک در بین زوجهایی که رضایت زناشویی بالایی دارند بیش از زوجهای ناراضی است.
مطالعاتی که دربارهی اثرات فرزندان بر رضایت زناشویی صورت گرفته نشان دادهاند که فرزندان تأثیرات متناقض و متفاوتی بر کیفیت روابط زوجها میگذارند. به این معنی که فرزندان گاهی بر رضایت زناشویی تأثیر مثبت و گاهی تأثیر منفی میگذارند.
بزرگترین بخش از تحقیقات که دربارهی تأثیر عوامل محیطی بر ازدواج صورت گرفته، به نقش عوامل اقتصادی و عوامل مرتبط با کاربرد رضایت زناشویی پرداختهاند (برادبری و دیگران، ۲۰۰۰) در این مطالعات ارتباط بین ویژگیهای شغلی و کیفیت زندگی زناشویی موردبررسی قرارگرفته است. رسپتس[۲۸] (۱۹۸۹؛ به نقل ازنظری،۱۳۸۶) مطالعهای را بر روی کارکنان بخش کنترل ترافیک هوایی و همسرانشان انجام داد و نتیجه گرفت که حمایت اجتماعی همسران این افراد میتواند آرامش در محیط کار را بالابرده و عصبانیت آنها را در خانه پس از یک روز کاری سنگین کاهش دهد. ماهانی و همکاران (۱۹۹۹؛ نظری،۱۳۸۶) با تجزیهوتحلیل مشاهداتشان نشان دادند که جنبههای مختلف عملکرد زناشویی شامل رضایت زناشویی تعداد برخورد و خشونت فیزیکی با فعالیتها و اعتقادات مذهبی در ارتباط است، به این صورت که زوجهایی که اعتقاد مذهبی بالاتری دارند، رضایت زناشویی بالاتری داشته و برخوردها و خشونتهای آنها نسبت به هم کمتر است. به همین دلیل درک ارزشهای دینی دربارهی ازدواج برای سلامت رابطهی زوج اهمیت بالایی دارد.
گر چه زناشویی سعادتمندانه فقط تااندازهای مربوط به روابط لذتبخش جنسی است ولی این روابط یکی از مهمترین علل خوشبختی و یا عدم خوشبختی زندگی زناشویی است، زیرا اگر این روابط قانعکننده نباشد منجر به احساس محدودیت، ناکامی و عدم احساس ایمنی میگردد (شاملو، ۱۳۷۲، ص ۴۱).
تحقیقاتی که در مورد ازدواج شده است نشان میدهد که مسئله جنسی ازلحاظ اهمیت در ردیف مسائل درجه اول قرار دارد. دریکی از پژوهشها بهوسیله «لاتویس[۲۹]» از اولیاء ۹۰۰ دانشجوی دانشگاه خواسته شد که پرسشنامهای راجع به سازش زناشویی خود و رفتاری خود پر کنند. نتیجه بهدستآمده این بود که ۶ مشکل عبارت بودند از مسائل جنسی، مسائل اقتصادی، تفریح و روابط اجتماعی، رابطه خانواده، زن و مرد، مسائل مذهبی و انتخاب دوستان، مشکل جنسی درجه اول اهمیت را حائز شده است (همان منبع، ۱۳۷۲، ص ۶۵۶).
در روابط زناشویی سه عامل اصلی موجود است که سبب ارضاء و ایجاد لذت اصلی خواهد بود، یکی از این عوامل داشتن اطلاعات کافی در مورد امور جنسی، دیگر آزاد بودن از ترسها و تعصبات و انحرافات مربوط به موضوعات جنسی و سوم توازن میان تمایل جنسی زن و مرد است.
ناسازگاری جنبههای متعددی از اختلال در روابط زناشویی همچون باورهای غلط برداشتهای نادرست، کاهش همکاری، کاهش رابطه جنسی، افزایش واکنشهای هیجانی، کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسر، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود، جدا کردن امور مالی از یکدیگر و اختلال در رابطه را به دنبال میآورد که میتواند به شکل مشاجره، فحاشی، دعوا و کتککاری، قهر و ترک از خانه بروز نماید و نهایتاً منجر به طلاق شود.