سایت مرجع دانلود پایان نامه - تحقیق - پروژه

  • ۰
  • ۰

 

  • ۱۱۶- kindled ↑
  • – برای مثال به بیانیه احزاب معاهده بین ایرلند و پادشاهی بریتانیا در ۱۹آپریل سال۲۰۰۴ Ir-uk مراجعه کنید که در سایتhttp://www.taoiseach.gov.ie/index.asp?ocid=1765 موجود است.(بریتانیا- ایرلند بر تفسیر مجدد پیمان معاهدات شهروندیBelfest صلح کرده اند تا مهاجرت ایرلند را اصلاح کرده و تطبیق دهند. ↑

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

 

  • ۱۱۸- ANC ↑
  • ۱۱۹- INK ATAH ↑
  • ۱۲۰- AFRIKANER ↑
  • – برای جزئیات بیشتر به Bell در یادداشت۲ در۱۰۷ مراجعه کنید ↑
  • – معاهدات اولیه، برقراری و حفظ کنفدراسیون را مورد نظر قرار می دهد.۱۸مارس، سال۱۹۹۴ و herzcroat,Bosn ، ۳۳ILM605 (1994). تشکیلات فدراسیون، ۱۸ مارس۱۹۹۴ در۷۴۰ (در کنار قرارداد واشینگتن) در سایتhttp://www.usip.org/Library/pa.html وجود دارد. ↑
  • ۱۲۳- Rambuillet ↑
  • – اثرERIC Barendt تحت عنوان معرفی قوانین قانون اساسی۴-۳ (۱۹۹۸) را ملاحظه کنید ↑
  • – اثرcf.paul R.willian و William spemcer تحت عنوان پیمان و معاهده سیاسی عراق، Boton globe، ۱۳ آگوست۲۰۰۵ درA15 را ملاحظه کنید.(استدلال می آورد که قانون اساسی طراحی شده عراق، اولین و بهترین پیمان سیاسی است). ↑
  • – پیمان صلحBougainville در یادداشت شماره۵۳ و قانون اساسی موقتی وضمنی در یادداشت شماره۲۹ مقاله۳۵ ↑
  • – این مشکلات مباحثی را تقویت می کند که پیمان صلح با یک مجموعه خاص از مشکلات اجرادر موقعیتهای دموکتراتیک رسمی روبرو می باشد. ↑
  • – برای مثال۱۰۲۳Sc Res را ملاحظه کنید(در آن پیمان صلحCroatianErdur سال۱۹۹۵ (معلق) بود. ↑
  • -ضیائی بیگدلی، محمدرضا، حقوق جنگ، چاپ دوم، ص۲۷۴ ↑
  • – برای مثال۷۸۸ Sc Res (19 نوامبر سال۱۹۹۲) را ملاحظه کنید(برای احزاب آزادیخواه پیمان۱۷ yamoussoukro لازم می باشد تا پیمان ها را مورد ملاحظه قرار داده و خواستار دبیرکل شدند تا نماینده خاصی را به کشور لیبریا بفرستد تا موقعیت را بررسی و گزارش دهد و گزارشی در مورد تکمیل قطعنامه ارائه دهد). ↑
  • ۱۳۱- timor ↑
  • ۱۳۲- IN-US ↑
  • – اما ثبت کنید همانطور که تنفیذUN را مورد ملاحظه قرار می دهید و۱۵۰۰ وSC Res (برقراری خوشایند کنسول دولتی عراق)، (۱۶ اکتبرسال۲۰۰۳)۱۵۱۱٫ SC Res (برقراری خوشایند کمیته قانون اساسی مقدماتی.(۸ژوئن۲۰۰۴) ۱۵۴۶٫Sc(چارچوب پیشنهادی امضاء شده برای انتقال). ↑
  • ۱۳۴- Angloaslusaka ↑
  • ۱۳۵- Sierra leonelome ↑
  • ۱۳۶- Burundi arusha ↑
  • – پیمان صلحBurundi، در یادداشت شماره۲۹، پروتکل۲ و قانون اساسی موقتی در یادداشت شماره۲۹٫ ↑
  • – پیمان صلحBurundi یادداشت شماره۲۹، پیمانBelfest یادداشت شماره۲۹ و قانون اساسی ضمنی در یادداشت شماره۲۹ وDPA در یادداشت شماره۴۱ و پیمان صلح Bougainville در یادداشت شماره۵۳٫ ↑
  • ۱۳۹- mozambiq ↑
  • ۱۴۰- guatemah ↑
  • ۱۴۱- Salvador ↑
  • – پیمان صلح اصلی برای موزامبیک در یادداشت شماره۴۷ و پیمان صلحC ouatemala در یادداشت شماره۳۱ و معاهده EL Salvador در یادداشت شماره۳۱٫ ↑
  • ۱۴۳- guatmlan ↑
  • ۱۴۴- EL sal vadorm ↑
  • ۱۴۵- Rwanda ↑
  • ۱۴۶- fierra leane ↑
  • – اثرy usnf Bangura تحت عنوان فقدان سیاست استراتژیکی و شیوه حکومت در Sierraleone ، Clapham در یادداشت شماره۵ و تحت عنوان گروه بحران بین المللی آیا نقص در Dayton می باشد؟ و بوسنی چهارسال بعد از پیمان صلح مطرح شده است. ↑
  • ۱۴۸- amsha ↑
  • ۱۴۹- burund ↑
  • ۱۵۰- selfat ↑
  • ۱۵۱- guatemaly ↑
  • – C.F Schneckener در یادداشت شماره۱۳(استدلال می آورد که کلید موفقیت طولانی مدت پیمان های صلح در طرح سازمانی که هدفش توانمند ساختن رهبر انتخاب شده و حفظ تعاون می باشد واقع شده است ↑
  • – scres را مورد ملاحظه قرار دهید زن وامنیت که در یادداشت شماره ۳ در بالا در بخش ۶۳ ذکر شد اصول معافیت از مجازات جنگ که در یادداشت شماره ۳ در بالا آمده است را مورد ملاحظه قرار دهید . هم چنین قوانین حقوقی و عدالت موقت در مبارزات و جوامع درگیر جنگ را مورد ملاحظه قرار دهید . ↑
  • – مثال ها زیادند ازجمله DPA در یادداشت ۴۱ را بررسی کنید و نیز بیانیه Tashkent در یادداشت شماره ۲۴ را مورد ملاحظه قرار دهید ↑
  • – به مذاکرات اولیه ضامنین پیمان موقت در wippman را که در یادداشت شماره ۱۵ آمده است مراجعه کنید ↑
  • – اثرwilliam Stanley , mark peceny ، قانون اجتماعی لیبرال و قطعنامه جنگهای غیرنظامی در امریکای مرکزی است.اما اثرRoland Paris تحت عنوان خطرهای صلح بین المللی لیبرال (آزادیخواه) را بررسی کنید ۵۴ امنیت، Ntl 22 (1997) (همان استراتژی را برای مشارکت در عدم ثبات در جوامع از هم گسیخته شده جنگ زده بررسی می کند). ↑

 

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

  • – گزارش هفتم دبیرکل در مورد ملاقات ناظرین سازمان ملل درSierra Leone و UN Doc را بررسی کنید. ↑
  • – نقش قانون و عدالت موقتی در جنگ و جوامع درگیر جنگ، در یادداشت شماره۳ در بالا آمده است. ↑
  • ۱۵۹- San egidro ↑

 

  • milad milad
  • ۰
  • ۰

اصولا” پایه و اساس تمدن هر جامعه ای فرهنگ و ادب آن جامعه است و تمام مسائل جامعه اعم از سیاسی ، اجتماعی ، تاریخی و … تحت تاثیر آن قرار می گیرد .در این جوامع انسانی همیشه حوادث و مسائلی رخ می نماید که با خشم و اعتراض توده های مختلف مردم مواجه می شود ، این اعتراضات در پاره ای از موارد جنبه عمومی دارند و تمام یا اکثر جامعه در آن سهیم هستند اما زمانی هم پیش می آید که عموم مردم چندان واکنشی در قبال مسائل روز و جامعه ندارند و این بار سنگین تنها بر دوش گروهی از مردم تیزبین جامعه می افتد ، اینان همواره تلاش می کنند تا مردمی را که با روز مرگی خود سازگار شده اند از خواب خوش خیالی بیدار کنند و عمق فاجعه را به آنان هشدار دهند .
شاعران و نویسندگان به واسطه ذوق خدادادی و احساس قوی ودرک بالاتر نسبت به سایر اقشار جامعه ، به مثابه طبیبی، با تشخیص مشکلات و عیوب اجتماع خود ، آن ها را بیان می کنند و دیگران خصوصا” تصمیم گیرندگان ، را آگاه می کنند و تا حد امکان ، خود راه چاره ای نیز برای آن معضلات می جویند و همه این ها را در قالب اثری هنری عرضه می کنند که تاثیر آن بسیار بیشتر از بیان عادی مسئله است ، به نظر می آید که توانایی هنرهای مختلف در به انجام رساندن این رسالت انسانی و اجتماعی به یک اندازه نیست و هنرهایی موفق ترند که به ساحت اندیشه نزدیک تر و در عین حال ، برای مخاطب خود ملموس تر باشند ، در این میان شعر یکی از قالب های خوب هنری است که با به کارگیری زبان در قالبی آهنگین و موزن ، راه نفوذ خود را تا عمق جان شنونده خود در زمان ها و مکان های مختلف باز می کند و رسالت خود را به انجام می رساند .
عدالت خواهی ، آرمان گرایی و ظلم و فساد ستیزی از مضامینی است که خصوصا در شعر معاصر فارسی ، از زمان مشروطه ، حضوری پر رنگ دارد و شعرا نیز همراه سایر اقشار جامعه و حتی مقدم بر آن ها ، با تیغ زبان به جنگ ظالمان و استبداد گران و فاسدان رفته اند و به ستیز و مقاومت در برابر ناراستی های عقیدتی و فساد در جامعه روزگار خود پرداخته اند از آن جا که ادبیات و به خصوص شعر وسیله و ابزاری بوده است برای بیان احساسات ، افکار و ایده های مردم به خصوص روشنفکران ، همواره یکی از جنبه های آن به جهت گیری و بیان اندیشه های مخالف اختصاص یافته است به گونه ای که امروزه این جهت گیری های اعتراضی به یکی از شاخصه های مهم و عمدهً ادبیات تبدیل شده است و عناوین نسبتا تازه ای را وارد عرصه ادبیات نموده است ، عناوینی همانند « ادب مقاومت » ، « ادب اعتراض » و « شعر اعتراض » .
تا قبل از انقلاب مشروطیت اشعار اعتراضی شکل و ظاهر دیگری داشت اما با انقلاب مشروطیت هم سو با سایر تغییرات شکل و محتوا اشعار اعتراضی نیز دگرگون شد ، ادبیاتی که تا پیش از تکاپوهای مشروطه خواهی ، کمتر و یا در پاره ای از بخش ها ، هیچ رویکردی به زندگی اجتماعی نداشت و بیشتر در بند به کارگیری مضامینی بود که چندان پیوندی با زندگی مردم به رفتار سیاسی و اجتماعی آنان نداشت ، پس از آن پا به کوچه و بازار گذاشت و آینه ای شد برای نمایاندن زندگی جامعه ی ایرانی آن زمان .
در دوره ای که بحث در مورد آن صورت می گیرد حوادث و مسائل زیادی رخ داد که در شعر معاصر انعکاس وسیعی یافته است و همین مسئله موجب شده است تا ارتباط تنگاتنگی بین شعر و جامعه ایجاد گردد . در این رساله هدف این نیست تا تمامی این رویدادها و حوادث و انعکاس آن ها در ادبیات و شعر معاصر مورد بررسی قرار گیرد اما همان گونه که از عنوان رساله برمی آید هدف این نوشتار بررسی و تحلیل شعر اعتراض در دهه های ۱۰ الی ۴۰ است . هر چند که این موضوع هم مفهومی بسیار گسترده و وسیع را در بر می گیرد اما سعی می شود با تعریف نسبتا” جامعی از شعر اعتراض ، حوزه معنایی آن به طور تقریبی مشخص گردد ( به این دلیل تقریبی زیرا در ادبیات و به خصوص شعر ، مرزبندی دقیقی از لحاظ معنایی صورت نگرفته است و این امر تقریبا” غیرممکن است ، زیرا یک سروده ممکن است هم دارای مفهومی اخلاقی باشد و هم یک معنای اعتراضی از آن استنباط شود ، در عین حال این موضوع به برداشت های متفاوتی که از سوی مخاطبان از یک سروده انجام می پذیرد بستگی دارد و باید به آن توجه داشت ) .
در این رساله ابتدا تعریف مقوله اعتراض و شعر اعتراض و عوامل به وجود آورنده آن و ذکر پیشینه ادب اعتراض در شعر شاعران کلاسیک و سرچشمه و مضمون و محتوای اشعار آن دوره و نمونه هایی نیز از اشعار اعتراضی شاعران آن عصر درفصلی ذکر می گردد ، پس از آن به تحلیل شعر اعتراض در دوره پهلوی اول و دوم پرداخته می شود، برای این منظور این دوره تاریخی را به ۳ فصل تقسیم کرده و مبنای این تقسیم بندی را براساس حوادث مهم تاریخی قرار داده ایم که در تاریخ معاصر ، تقریبا همه آن را پذیرفته اند .
دوره اول : سال های حکومت رضاخان از ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ را شامل می شود و دوره ای را در بر می گیرد که با نام « سکوت ادبی » شناخته شده است .
دوره دوم : از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ که دورهً تسلط اندیشه های بیگانه بر شعر است .
دوره سوم : از سال ۱۳۳۲ تا سال های پایانی حکومت محمدرضا پهلوی را در بر می گیرد ، دوره ای که با نام « دورهً شکست » معروف است .
در ارتباط با فصل ها و محتوای آن ها باید اذعان نمود که می توان سرفصل های دیگری نیز داشت با محتوای دیگر ولی با توجه به این که خواننده باید یک ذهنیتی نسبت به موضوع اصلی داشته باشد مجبور به ذکر و بیان بعضی از مطالب شده ایم.
فصل اول
کلیات شعر اعتراض
۱-۱-عناصر تشکیل دهنده یک اثر ادبی :
در آفرینش یک اثر ادبی ، کلمات و الفاظ وسیله بیان اندیشه ها و احساسات شاعر یا نویسنده است و از آن به شکل ظاهری اثر یا (Form ) تعبیر می شود و افکار و عواطف موجود در یک شعر یا نثر ، محتوا یا (content) آن را فراهم می کند .
در بحث سبک شناسی با دو مقوله رو به رو هستیم ، یکی شکل و ظاهر یک اثر که وزن و قافیه را ایجاد می کند . دوم محتوا و درون مایه اثر که از اندیشه ها و عواطف شاعر یا نویسنده توام با ذوق و تخیل و احساس هنرمند و یا متاثر از رویدادهای پیرامون او گفتگو می کند ، بنابراین در این جا به بررسی یکی از مضمون هایی که به حوزه محتوا و درون مایه آثار بر می گردد می پردازیم و آن مضمون اعتراض یا انتقاد است .
۱-۲- اعتراض در لغت

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  1. اعتراض ( e’teraz ) : خورده گرفتن ، انگشت بر حرف نهادن ، ایراد گرفتن ۲- تعرض ۳ – پیش آمدن ۴ – ( امص ) واخواست واخواهی ج اعتراضات ( فرهنگ معین ، ج ۱ ، ۱۶۷:۱۳۷۵ ) .
  2. انتقاد ( enteqad ) : سره کردن ، ۲ – نقد گرفتن پول ( غم ) ۳- جدا کردن ( خوب از بد یا کاه از گندم و مانند آن ) ۴ – خرده گرفتن ۵ – ( امص ) به گزینی ، خرده گیری ج انتقادات ( همان : ۱۹۸ ) .

فن انتقاد : در عربی نقد به معنی نظر کردن در دراهم است تا سره ی آن از ناسره تشخیص داده شود نقد در زبان های اروپایی مشتق از krinein یونانی به معنی سنجش است criterion از همین واژه به معنی ملاک و میزان است ، نقد ادبی در نزد قدما ملاک و میزانی بوده است که با آن آثار ادبی را میسنجند و در باب تعالی و ادبی بودن آن توضیح می دهند ، درباره ارزش آن قضاوت می کنند امروزه به معنی توضیح و تفسیر متن و بحث در باب ادبیات و دیگر گونه خواندن متن هم هست ( شمیسا، ۴۰۸:۱۳۸۷ ) .
۱-۳-ادب اعتراض چیست ؟
ترکیب « ادب اعتراض » که تقریبا با مترادفاتی چون « ادب مقاومت » یا « ادبیات زیرزمینی » یا « ادب شورش » یا « ادب ستیز » در آثار ادب پژوهان و فرهنگ ها به تصریح از آن یاد شده است از آن انواع ادبی نیست که در تقسیم بندی های کلاسیک موضوعات شعر و ادب فارسی از آن یادی شده باشد ، بلکه به نظر می رسد این نوع از ادب ( نظم ، نثر ) از میان آثار گویندگان و نویسندگان پارسی گو به آن دسته از سروده ها و نوشته ها اطلاق می گردد که به نوعی روح انتقاد یا اعتراض یا مقاومت شاعر یا نویسنده را در برابر عوامل تحمیلی اجتماعی ، سیاسی حاکم منعکس کرده است». ( پشت دار : ۷:۱۳۸۵ )
احتمالا” نخستین ترکیب به کار گرفته شده در میان ادب پژوهان ، که در آن واژه اعتراض به کار رفته است ، از آن شفیعی کدکنی باشد که از سخن سنایی با عنوان « شعر اعتراض » یاد می کند .
در فرهنگ اصطلاحات چاپ و نشر زیر عنوان ادبیات اعتراض آمده است که :
ادبیات اعتراض « protest literature » :« ادبیاتی است که هدف از انتشار آنها اعتراض نسبت به چیزی معمولا” اعتراض به اوضاع سیاسی ، اجتماعی است» ( پور ممتاز ، ۳۵۹:۱۳۷۲ ) .
در تعریف دیگر منقول از حلبی می توان «تعبیر و ترکیب « ادب خشم و غضب بر ضد ناهنجاری و ضعف اخلاقی مهتران » را یاد کرد ، نقل قول دیگر از علی شریعتی است که از سخن وی می توان تعبیر « ادب انتقادی توام با رمز و کنایه » را به دست آورد . « ادب اعتراض » یا « ادب انتقاد » حاصل این رویکرد فکری است که شاعر یا نویسنده ( روشنفکر ) به نحوی از روزگار و شرایط موجود حاکم بر اجتماع ناراضی است، در نتیجه ضمن بر شمردن معایب و کاستی های وضع موجود ، راه اصلاح و بهبود معایب را نیز بیان می کند». ( پشت دار ، ۱۱:۱۳۸۵ ) .
اساسا” کار هنرمند و رسالت هنر نیز همین است که در تعریف هنر گفته اند : « هنر عبارت است از کوشش انسان برای برخوردار شدن از آن چه که باید باشد ، امّا نیست » ( شریعتی ، ۱۹:۱۳۷۹ ) .
البته این مسئله تنها خاص شعر نیست بلکه در دیگر انواع ادبی هم دیده می شود . داستان هایی که درون مایه اصلی آن ها اعتراض به موضوعی خاص است . نمایش نامه ها ، حتی در بعضی از خاطرات و سفرنامه ها و … به وفور جهت گیری های اعتراضی را می توان مشاهده کرد ، اما بخش عظیمی از شاهکارهای شعر جهان شعر اعتراض است . شعر خیام اعتراض است به کارگاه خلقت « جامی است که عقل آفرین می زندش » « شعر سنایی نیز در قلمرو زهد و مثل غالبا شعر اعتراض است و این اعتراض لحنی درشت و ستیهنده دارد » ( شفیعی کدکنی ، ۳۹:۱۳۸۰ ) .
این نوع شعر ، شعری است با شاخصه هایی هم چون آرمانگرایی ، انسان گرایی ، عدالت خواهی ، آزادی خواهی، مخالف با حکومت های ظالم و به طور کلی شعری است که نتیجتا” در حرکت تکاملی جامعه معتبر است و در مسیر آگاهی و اصلاح جامعه گام بر می دارد و با شعر ستایشگر و مداح درباری خود فروخته فرسنگ ها فاصله دارد بلکه با مظاهر ستم و خود ستمگر سرستیز دارد ، واقع گرا و مردم گراست که مفاهیم آن از واقعیت های ملموس جامعه و زندگی مردم زمان شاعر مایه می گیرد و از حقیقت سخن می گوید و بر گوش کسانی که زبان شاعر متوجه آن هاست تلخ می نماید و نیشدار است ، اما همیشه برای مردم زمان پیام بیداری و هشیاری داشته است و نهایتا” می توان آن را شعری نامید که پرده از چهره های ظالم برمی دارد و جامعه ای را از بی عدالتی ها و ظلم ها و ستم ها آگاه می نماید و روحیه مقاومت و ایستادگی را در مردم تشویق می کند ، از حرکت ها و قیام های مردمی حمایت می کند و فقر و محرومیت حاصل از نابرابری ها را به تصویر می کشد و کانون توجه شاعر در عدالت خواهی و رفع تبعیض های اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی است .
اعتراض ( protest ) : ستیزه عمومی یا فردی و ابراز مخالفت گفتاری ، نوشتاری یا عملی یا اقدامی یا رویدادی یا وضعیتی اجتماعی یا سیاسی است که توسط حزب ها ، اتحادیه ها و یا گروه های اجتماعی مختلف انجام می شود . اشکال اعتراض عبارت است از تظاهرات، اعتصاب ، توزیع تراکت ، فرستادن نامه های اعتراضیه به مقامات و جمع آوری امضا در حقوق بین المللی «اعتراض عبارت است از ابلاغ رسمی یک دولت به دولت دیگر که به موجب آن اعتراض خود را نسبت به عملی که دولت معترض علیه انجام داده یا قصد انجامش را دارد ابراز نموده و عدم تمکین و تسلیم خود را در برابر آن و آمادگی خود را برای مقابله با نتایج آن اعلام می کند ، هرگاه یک دولت از هر نوع تصرف یا عملی که آن را غیر قانونی و زیان آور به حقوق خود می داند آگاه شود و اعتراض نکند این سکوت تعبیر به رضا می شود و مفهومش این است که عمل طرف را تنفیذ و به حقانیت او اعتراف کرده است » ( آقا بخشی ، ۲۹،۳۰:۱۳۸۰ ) .
اعتراض و انتقاد کردن معمولا” « حرکتی است اصلاح گرایانه و آرمان گرایانه با قصد پالایش و زنگار زدایی و نجات حقیقت چیزی از نفوذ باطل در حریم آن و برگرداندن طبیعت شخص یا امری از آمیختگی به ناخالصی » ( زرین کوب ، ۲۲:۱۳۷۶ ) که در سرشت آدمی نهفته است و معمولا” در شخص یا نویسنده یا شاعر به صورت خودآگاه بروز کرده و متجلی می شود .
۱-۴-روح انتقادی مدرنیته
در حالی که هنوز بسیاری از اندیشمندان و تاریخ نگاران در مورد آن دوران تاریخی که روزگار مدرن خوانده می شود ، هم رأی نیستند، ناچاریم از کلی ترین معنای تاریخی مدرنیسم آغاز کنیم.
بسیاری از تاریخ نگاران هنگامی که از «روزگار مدرن» یاد می کنند فاصله ی میان رنسانس و انقلاب فرانسه را در نظر دارند، امّا کسانی هم هستند که آغاز صنعتی شدن جوامع اروپایی، پیدایش وجه تولید سرمایه داری و تعمیم تولید کالایی را آغاز گاه مدرنیته می دانند. از سوی دیگرنویسندگانی نیز، حد نهایی مدرنیته را میانه ی سده بیستم و حتی «امروز» می شناسند، دشواری چندانی بر سر «دوره بندی تاریخی» نیست، بلکه نکته ی مرکزی شناخت مشخصه های اصلی مدرنیته است.
بسیاری باور دارند که مدرنیته یعنی روزگار پیروزی خرد انسانی بر باورهای سنتی (اسطوره ای، دینی، اخلاقی، فلسفی و….)، رشد اندیشه های علمی و خودباوری؛ افزون شدن اعتبار دیدگاه فلسفه ی نقادانه، که همه همراهند با سازمانیابی تازه ی تولید و تجارت، شکل گیری قوانین مبادله ی کالاها و به تدریج سلطه ی جامعه ی مدنی بر دولت، به این اعتبار مدرنیته مجموعه ای است فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فلسفی که از حدود سده ی پانزدهم – و یا بهتر بگویم، از زمان پیدایش نجوم جدید، اختراع چاپ و کشف آمریکا – تا به امروز یا چند دهه پیش ادامه یافته است.
در واقع، مدرنیته را با تمدن نو که انسان محور و انسان مرکز است یکی می پندارند و آن را الگو و نمونه ای می دانند، تمدنی که در دل زندگی اجتماعی اروپایی شکل گرفت و فرهنگی پدید آورد که ادای جهان شمولی دارد وفرا راه جامعه های عقب مانده قرار می گیرد، پس به یک معنا، در اینجا مدرنیته ، چون یک ایدئولوژی مطرح می شود و منادیان و پیشاهنگان آن از ضرورت خردباوری و درک اعتبار قوانین زندگی زمین یاد می کردند و به سنت ها، نهادها و نیروهای کهنه انتقاد داشتند. صریح ترین و کامل ترین شکل این ایدئولوژی را می توان در آموزه های میراث بران رنسانس یعنی روشنگران سده ی هجدهم یافت.
جاذبهی سحرآمیز الگوی مدرنیته و مدرنیسم برای متفکران عصر مشروطیت ما، از نیروی عظیم فکری روشنگران ریشه می گرفت و با دستاوردهای مادی و فرهنگی «تمدن غرب» توجیه می شد. امروز آنچه از این «ایده ی کلاسیک مدرنیته» باقی مانده، نه دیدگاه و گرایش اثباتی اش (طرح ضرورت زندگی در جامعه ای که خردمندانه سامان یافته باشد» بلکه گرایش سالبه ی آن است، یعنی باور به کارکرد همه جانبه و ضرورت اندیشه ی انتقادی، و ویران سازی رادیکال آنچه در گوهر خود وابسته است به سنت های کهنه. مدرنیته به این معنا انتقادی مداوم است از سنت و از خودش، نوخواهی و امروزگی است، مدام تازه شدن و خود را نفی کردن و به قلمرو تازگی ها گام نهادن است، به همین سبب بیشتر اندیشمندان امروز وقتی از مدرنیته یاد می کنند همین معنا را در نظر دارند: مجموعه ای پیچیده و فرهنگی که امکان نفی را فراهم می آورد و راه گشای سلطنت عقل و برقراری آزادی است، مدرنیته پلی است در تکامل روح به سوی آزادی و روزگار مدرن دوران دگرگونی و تبدیل است، دشوار نیست که دریابیم روزگار ما، زمانه ی زایش و انتقال به دورانی جدید است روح از آنچه تاکنون دنیایش بوده و در آن جای داشت و به تصورش می آورد جدا می شود و می خواهد این دنیا را به گذشته بسپارد، او درگیر دگرسانی خویش است، خودِ آگاهی روح مهمترین منش دوران جدید است و اندیشه های انتقادی بنیان این خوداگاهی است. برای این ادعا گفته هگل که بنیان مدرنیته را «عنصر ذهنی» می شناخت به عنوان مثال ذکر می کنیم.وی می نوشت که «آگاهی از خویشتن نیازمند آزادی، تعمّق، فردیت، استقلال کنش و مهمتر از همه انتقاد است».
۱-۵-مؤلفه ها و مبانی اندیشگی ادب اعتراض
از میان انواع مضمون های شعر و ادب در زبان می توان گفت که ادب اعتراض، بیشتر وام دار موضوعات آموزه های دینی، تصوف، اخلاق، حماسه، هجا و هزل بوده است.
دین
دین مبین اسلام و دستورهای اجتماعی و اخلاقی آن در متن قرآن کریم از سرچشمه های اصلی تولا و تبرا یا به عبارتی جاذبه و دافعه در رفتار و گفتار هر مسلمان است. هر مسلمان عامل به دستورهای قرآن و مجری عملی سیره نبوی (ص) به تربیت و اخلاقی هدایت می شود که ظاهراً و باطناً از آنچه خدا در قرآن حمایت کرده پیروی می کند و از آنچه حق نهی فرموده دوری می جوید، اگر مسلمانی در نماز آیه «ایاک نعبد» بر زبان جاری می کند، در عمل هم باید از هر چه غیر اوست طمع کمک ببرد و فقط از او استمداد بکند.
اصل ایمان به یگانگی خداوند (توحید) اصلی قرآنی است که مبنای اخلاق و ادب هر مسلمان است و سنگ بنای اخلاق اسلامی در همه امور و در همه احوال و در همه جا اجمالاً می توان نتیجه گرفت که اصول و مبانی اخلاقی و تربیتی نشأت یافته از قرآن پایه و مایه ای برای تولّد مضامینی در اشعار شاعران و ادیبان مسلمان شده که از زاویه ای می توان به آن «ادب اعتراض» گفت: اعتراض به آنچه غیرخداست (ولا الضّالیّن) و حمایت و نکوداشت (انعَمتَ علّیهِم).
تصوف
ادب و آداب صوفیانه از همان زمان نشو و نما در ایران، از کوفه و بصره تا بلخ و بخارا آموزه هایی انسانی و اسلامی در میان اهل تصوف و به تبع آنها در میان مردم رواج داد ک استغنای روحی و خوار شمردن دنیا و زخارف آن برجسته ترین این روحیّات بود، نگاه عمیّق به دنیا و مافیها و باور داشتن این که هر ظاهری را باطنی است، توکّل در امور زندگی، صبر پیشه کردن و … همه عناصری است که به هر حال از زهد اسلامی سرچشمه گرفته و در میان متصوفه از مبانی تربیت به شمار می رفت.
اخلاق
مبانی اخلاقی خواه مبتنی بر فضائل چهارگانه (حکمت، شجاعت، عفت و عدالت) برگرفته از آثار ارسطو باشد، خواه مبانی اخلاقی برگرفته از دستورهای اخلاقی قرآن و سیره نبوی (ص) باشد در هر حال تأثیر آموزه های اخلاقی حکما و عالمان دینی و مفسران و مبلّغان و دین داران و نشر آثار و تألیفات ایشان در ذهن و زبان مردم این مرز و بوم آثار غیرقابل انکار برجای گذاشته است.

عکس مرتبط با اقتصاد

  • milad milad
  • ۰
  • ۰

۳ـ ۱۰ـ ۶ توبه ،استفاده از حلال
از شرائط پذیرش توبه خوردن از راه حلال است و این میسر نیست مگر حقوقی را که خداوند برای مردم و خودش قرار داده است، ادا کند ؛امّا این حاصل نمی شود تا از هر حرکت و سکونی که با توجه به خدا نباشد دوری کند و با اعمال نیک خود گرفتار استدراج نشود.
«لا تصح له التوبه الا باکل الحلال و لا یقدر علی الحلال حتی یؤدی حق الله –تعالی- فی الخلق و حق الله- تعالی- فی نفسه… » (مکّی،۱۹۹۵، ص ۳۶۶).
۳ـ ۱۰ـ ۷ توبه ، عمل به وظایف بندگی
تائب باید دست از گناه بردارد.
«تائب نیست مگر ملکی که در سمت چپ اوست برای او به مدت بیست سال گناه ننویسد» .
اگر بنده ای سالیان دراز عبادت کند توبه او قبول نخواهد تا لذت گناه از دل او بیرون رود؛ تنی چند از انبیاء از خداوند متعال، دربارۀ پذیرفته شدن یا پذیرفته نشدن توبه بنده ای که سالیان دراز مشغول عبادت بود سوال کردند.
خداوند در جوابشان فرمود:« به عزت و جلالم سوگند اگر اهل آسمان و زمین از او شفاعت کنند توبه او قبول نخواهد شد. در حالی که لذت گناهی که مرتکب شده در قلبش باقی است» (مکّی،۱۹۹۵،ص۳۶۶).
«تائب از غفلت در طاعت توبه می کند»(همان، ص ۳۶۲).
در این جا به شرائط کمال توبه اشاره نموده است و چه بسا توبه ای که به توبه دیگری نیاز دارد و لازم است که به آن نبالد و عجب را ترک کند.
از شرایط پذیرش توبه، توبه از حسنات است «لاتصح التوبه حتی یتوب من الحسنات» (همان، ص ۳۸۰).
«کم من توبه تحتاج الی توبه فی تصحیحها و الاخلاص من النظر الیها و السکون و الا دلال بها» (همان، ۳۸۸).
یکی از مهم ترین مواردی که در توبه باید به آن توجه شود تسویف در توبه است؛ تائب نباید در توبه تاخیر کند و امروز و فردا کند و یا اصرار کند؛ اگر توبه کننده توبه را به عقب اندازد یا در انجام دادن گناه پافشاری کند این ها دو گناه است که به گناه اصلی افزوده می شود.
«فتأخیره بالتوبه و اصراره علی الذنب مضافان الی الخطیئه» (همان جا).
توجه تام، حاجتمندی، ترس و طمع نسبت به مردم از رذایل اخلاقی است که از آن باید توبه کرد.
«ثم یتوب ابداً من الضعائر الی الهم و التمنی ومن الخوف و الطمع فی المخلوق» (همان، ص ۳۸۴).
۳ـ ۱۰ـ ۸ توبه و محو سنت های باطل
بنای سنت غلط و ایجاد روش باطل شرایط دشواری را برای تائب فراهم می سازد ؛ توبه واقعی زمانی است که آثار شوم سنت باطل از جامعه محو شود.
و گفته شده است خوشا به حال کسی که مرد و گناهان او نیز با او دفن شد و او را مجازات نمی کنند «ربما سّن العاصی بالذنب سنه اتبع علیها فتبقی سیئات دنبه علیه مادام یعمل به وقد قیل:«طوبی لمن اذا مات ماتت ذنوبه معه و لم یواخذه بعده»(مکّی،۱۹۹۵،ص۳۷۰).
بنده ای چهل سال عمر می کندسپس می میرد و صد سال گناهان او باقی می ماند؛ بعداً آثار شوم گناه از او ساقط واز تبعات آن راحت می شود.
«قد یعیش العبد اربعین سنه ثم یموت و تبقی ذنوبه بعده ها ماته سنه ثم تسقط عنه و یستریح منها (همان جا).
در خبر است: همانا دانشمندی مردم را با سنتهای غلطی که بوجود آورده است گمراه می کند و بعداً توبه می کند و روزگاری را با اعمال صالح می گذراند پس خداوند به پیامبر آنها وحی فرستاد به او بگو اگر گناه توبین من و تو باشد همانا آن را آمرزیدم اما تکلیف بندگان من که آنها را گمراه کردی و داخل آتش شدند چه می شود (همان، ۳۷۱).
دانشمند توبه کرده است ولی چون مردم به سبب گناه او گمراه شده اند، مجازات خواهد شد.
«وای بر دانشمندی که از گناه خود توبه کند و مردم آن را در سراسر جهان پراکنده کنند (همان، ۳۷۱)؛
۳ـ ۱۰ـ ۹ توبه و ترک شهوات
توبه واقعی با استقامت و صداقت همراه است. «من صدق فی ترک شهوه و جاهد نفسه الله تعالی سبع مرات لم یبتل بها (همان، ص ۳۷۹ )؛ کسی که به راستی شهوات را ترک کند و هفت مرتبه با هوای نفس خود برای رضای خدا مخالفت کند مبتلای به آن نخواهد شد.
بنده ای که از گناه خود توبه و هفت سال استقامت کند هیچ گاه به آن گناه بازگشت
نمی کند. «من تاب عن ذنب و استقام سبع سنین لم یرجع الیه ابداً» (مکّی،۱۹۹۵،ص۳۷۹).
۳ـ ۱۰ـ۱۰ توبه و دوری از خاطره های گناه
فکر گناه زمینه ساز گناه است؛ شخصی که فکر گناه را دارد در مقابل گناه توانا نیست و تسلط بر نفس خود ندارد. (من حدث نفسه بمعصیه فی عدمها لم یملک نفسه عند وجودها (مکّی،۱۹۹۵،ص۳۷۹)
حضرت علی (ع) در این باره می فر ما ید:«فکرک فی المعصیّه یحدوک علی الوقوع فیها»؛فکر و اندیشۀ تو دربارۀ گناه، تو را به افتادن درآن می کشاند(رسولی محلّاتی،۱۳۷۳،ص۲۶).
سالک بایدبرای طرد افکارشیطانی کوشش کند.
این گونه افکار مستحکم، و تبدیل به وسوسه می شود و زمانی که وسوسه ها زیاد شد، راه نفوذ دشمن را با تزئین و تسویل هموارمی کند ؛ زیانبارترین موضوع برای تائب، راه دادن خاطره های سوء به سبب گوش دادن به آن ها است و آن باعث هلاکت اوست ؛
هرچیزی که به گناه دعوت کند یا یادآوری گناه باشد، گناه است هر چند مباح باشد و این از نکات مهم است.
«و کل سبب یدعوا الی معصیه او یذکر بمعصیه فهو ذنب و ان کان مباحا و قطعه طاعه و هذا من دقائق الاعمال» (همان، ص ۳۷۹).
۳ـ ۱۰ـ ۱۱توبه واصلاح اعمال
«لا یکون العبد تائبا حتی یکون مصلحاً و لا یکون مصلحاً حتی یعمل الصالحات» (مکّی،۱۹۹۵،ص۳۷۹)؛ بنده، توبه کننده نیست تا مصلح باشد و مصلح نیست تا اعمال صالح انجام دهد.
و سرانجام ده مورد است که صحت توبه تائب منوط به آنهاست «۱ـ به گناه بازنگردد ۲ـ آن را به زبان نیاورد و آشکار

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

نکند. ۳ـ به اسباب گناه نزدیک نشود. ۴ـ مانندآن گناه را انجام ندهد. ۵ـ توبه خود را در نظر نیاورد (توبه در نظر او مهم جلوه نکند). ۶ـ به کسانی که درباره گناه صحبت می کنند گوش ندهد. ۷ـ تصمیم به انجام گناه نداشته باشد. ۸ـ کوتاهی درباره توبه نکند. ۹ـ توبه او خالص برای خدا باشد. ۱۰ـ از ناتوانی در عبادت و پرستش خود در برابر عظمت بی انتهای الهی توبه کند» (همان، ص ۳۸۵).
۳ـ ۱۰-۱۲توبه وحسن ظن به خدا
در آثار ادبی به حسن ظن بنده به خدا، توجهی خاص شده است؛ خوش بینی به خدا امری مستحسن و پسندیده و سوء ظن به خدا ناپسند و در پذیرش یا عدم پذیرش توبه مؤثر است، روایت شده است: «انا عند ظن عبدی بی فلیظن بی ما شاء» من نزدیک گمان بنده خویشم هر چه مومن مخلص به من گمان برد من باز و آن کنم» (ژنده پیل،۱۳۵۵، ص ۵۲).
و در خبر دیگر است: «من ظن بی ظناً وفیته» (همان جا) هر کس به خداوند خوش گمان باشد خداوند با او همانگونه که گمان برده است عمل خواهد نمود.
پس بر تائب است نسبت به خداوندی که بر بنده مومن، از مادر مشفق و مهربان بر فرزند خویش مهربان است حسن ظن داشته باشد و هیچ گاه مأیوس از آمرزش و رحمت خدا نباشد اگر چه گناه او همه آسمان هاو زمین را فرا گرفته باشد.
۳ـ ۱۱شروط توبه از منظر کُمَّل اولیا
۳ـ ۱۱ـ ۱ هجویری
اگر بنده با عبادات بسیار معجب شود نباید گناهان خود را فراموش کند «توبه آن باشد که هرگز گناه کرده را فراموش نکنی و پیوسته اندر تشویر آن باشی اگر چه عمل بسیار داری بدان معجب نگردی» (هجویری، ۱۳۸۴، ص ۴۳۶).
در این رابطه حدیثی از رسول اکرم (ص) آمده است که همانا بنده ای گناهکار گناهان او در مقابل دیدگان اوست و پیوسته در حال توبه کردن و فرار از گناه است تا اینکه وارد بهشت شود (میرزایی، ۱۳۸۵، ص ۱۹۰).
دراین جا نقش تعیین کنندۀمقام سالک را در فراموش کردن یا فراموش نکردن گناهان نمی توان نادیده گرفت.
تایب که دوست خداست پسندیده نیست که در پیش محبوب ، ذکری از خطا و گناهش شود.
«از آنچه تائب محب بود و محب اندر مشاهدت بود و اندر مشاهدت ذکر جفا، جفا باشد»؛ «التوبه ان تنسی ذنبک »(هجویری، ۱۳۸۴، ص ۴۳۶).

  • milad milad
  • ۰
  • ۰

 

  • روش های پرداخت و عدالت

 

این الگو اثر عدالتی حائز اهمیتی دارد زیرا بیماران متعلق به طبقات اجتماعی _ اقتصادی پایین و گروه های اجتماعی حاشیه ای از سلامت کمتری برخوردار خواهند بود. در مواردی که پرداخت های مربوط به خدمات ویژه درسطح پایین تر نسبت به هزینه شان تعیین گردد یک مسئله موازی نمود پیدا می کند که این شیوه نیز می تواند به انصراف ارائه کنندگان منجر شود. به دلایل مربوط به عدالت، برنامه های پرداخت از سوی مصرف کننده باید (علی رغم هزینه های اجرایی و احتمال فساد این نوع ترتیبات) شامل معافیت های مبتنی بر نیاز باشند.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  1. سازماندهی و عدالت[۱۵]

تغییرات سازمانی می تواند مسائل عمده ای از لحاظ عدالت به همراه داشته باشند. تغییر گروه ارائه کنندگان (پرستاران در مقابل پزشکان) یا محل طبابت (درمانگاه محلی در برابر بیمارستان ها) می تواند بر موجود بودن فیزیکی یا موجود بودن اثربخشی گروه های فقیر یا گروه حاشیه ای اجتماعی تأثیر بگذارند.

  1. وضع مقررات و عدالت[۱۶]

کشورها ممکن است از وضع مقررات برای تقویت دسترسی عادلانه به خدمات سلامت استفاده کنند. به عنوان مثال بسیاری از کشورهای با درآمد متوسط و کم، تلاش کرده اند از وضع مقررات به منظور متقاعد کردن فارغ التحصیلان دانشکده های پزشکی و پرستاری به خدمت در مناطق محروم برای یک دوره ی زمانی استفاده کنند.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

  1. تغییر رفتار و عدالت[۱۷]

در اینجا دو مسئله اصلی مطرح می شود اولی مربوط به اخلاق در بحث انگیزه هاست، البته مسئله عمیق تر مربوط به عدالت، فقر گروه هدفی است که قرار است کار با آن آغاز گردد. اگر یک برنامه تغییر رفتار بخواهد به توزیع عادلانه دست یابد آنگاه مجریان اصلاحات می توانند از یک ساختار مندرج قیمت برای محصول مشابه استفاده کنند به طوری که گروه های پردرآمدتر، بیشتر و گروه های کم درآمد، کمتر بپردازند. دومین مسئله اخلاقی آسیب پذیری افراد حاشیه ای از لحاظ فرهنگی نسبت به تلاش های مربوط به تغییر رفتار است(فتاح زاده ۱۳۸۴)
جایگاه مرکزی عدالت در تفکر مراقبت اولیه سلامت
۳۰ سال پس از ندای آلماتا در باره عدالت بیشتر در سلامت بیشتر نظام های سلامت جهان در تامین مالی همچنان بر روش ناعادلانه پرداخت مستقیم افراد بیمار یا خانواده های آنان در محل ارائه خدمت تکیه دارند. پرداخت های مستقیم مردم از مهمترین سرچشمه های بی عدالتی در سلامت و دست زدن به اصلاحات موثر درباره آن احتمالا ارزش بیشتری خواهد داشت. برخورد با عامل اجتماعی موثر بر سلامت و کمک به نظام های سلامت که در برقراری عدالت سهیم شوند نیاز به مداخله های متعدد دارد که شامل :
الف – کاستن از لایه بندی اجتماعی
ب – کاستن از درجه آسیب پذیری ها
ج – حفاظت در برابر مخاطرات سلامت
د – کاستن از نتایج پیامدهای نابرابر
و اما گام های اساسی :
۱ – حرکت به سوی پوشش همگانی : یکی از گام های اساسی در برقراری عدالت حرکت به سوی پوشش همگانی است ، یعنی تامین دسترسی همگان به سلسله ای از خدمات شخصی یا غیر شخصی سلامت که به آن نیاز دارند. همراه با حفاظت اجتماعی از سلامت آنان. پوشش همگانی به خودی خود ، برای رسیدن به هدف سلامت برای همه و عدالت در سلامت کافی نیست اما پایه اساسی و لازمه این امر است. در پرداختن به پوشش همگانی باید به ۳ وجه زیر توجه داشت:
الف – پهنای پوشش (افراد بیشتر) ، ب – ژرفای پوشش (تنوع خدمات) ، ج – بلندای پوشش (تامین از پیش پرداخت)
۲- گسترش مراقبت اولیه سلامت برای پر کردن شکاف دسترسی : این پوشش همواره برای مسئولان و تامین کنندگان مالی مطرح است که آیا باید چند خدمت معدود ر ابه سرعت به همگان رساند و یا با گسترش تدریجی ارئه خدمات ، بسته ای منطقی از خدمات را در اختیار عموم قرار داد.تجربه گسترش تدریجی نمونه ای موفق در ایران بود.
۳- غلبه بر جمعیت پراکنده : تامین دسترسی جمعیت های پراکنده به خدمات غالبا از هراس انگیز ترین چالش های مدیریت خدمات سلامت است. رویکرد جزایر سالم برای حل مشکلات سلامت و رفاه جمعیت های جزایر مناسب است. عدالت بدون وحدت و انسجام ملی میسر نمی شود.
۴- عرضه جایگزین های خدمات تجاری شده
۵-مداخله هدفمند برای سازوکارهای پوشش همگانی
۶-بسیج برای برملا ساختن نابرابری ها(بانک جهانی ۲۰۰۷)
اصلاح نظام تامین مالی سلامت برای دستیابی به عدالت
با توجه به موارد پیشین می توان گفت ، اصلاح نظام تأمین مالی سلامت از اولویت های اصلاحات نظام سلامت می باشد . اهداف چنین اصلاحی باید دقیقاً تعیین گردند. این موارد به عنوان اهداف پیشنهادی قابل طرح می باشند :
۱ -تأمین منابع با ثبات در میان مدت و طولانی مدت
۲- تثبیت منابع مالی مورد نیاز برای برنامه های اولویت دار نظام سلامت
۳ -کاهش پرداخت از جیب مردم
۴ -رفع موانع اقتصادی، دسترسی و بهره مندی از خدمات
۵ -عدالت در دسترسی و بهره مندی از خدمات
۶ -توجه به کارآیی و بهره وری در تخصیص منابع
۷ -تأمین کیفیت مناسب برای خدمات
چالش های نظام سلامت در موضوع عدالت
۱ مراقبت معکوس[۱۸]
در اغلب نظام های سلامت کسانی که بیشترین خدمات نیاز دارند، کمترین خدمات را دریافت می کنند.
۲ فقرآفرینی طبابت
۳ مراقبت های تجزیه شده[۱۹]
با شیوع بیماریهای مزمن و سالمندی جوامع ، تعداد بیمارانی که همزمان از چند عارضه رنج می برند و احتیاج به مراقبت طولانی مدت برای همه آنها دارند، در سراسر جهان رو به فزونی است. متاسفانه تخصص گرایی افراطی در طبابت منجر به این شده که مراقبت مداوم از این بیماران به صورت منسجم پاسخگو و به هنگام و با لحاظ کردن جنبه های پیشگیرانه کمتر ارائه شود.
۴ مراقبت غیر ایمن
آنچه امروزه به عنوان حاکمیت بالینی [۲۰]در برخی از کشورهای توسعه یافته دنبال می شود ، تلاشی است برای بهبود کیفیت مراقبت به ویژه در بخش های عمومی.
مهم ترین تعریف از حاکمیت بالینی بدین شرح است : چارچوبی که سازمانهای ارائه دهنده خدمات سلامت را موظف به رعایت اصول تعالی خدمات بالینی نموده و از این طریق آنها را در مقابل حفظ و ارتقای کیفیت خدماتی که ارائه می دهند پاسخگو می گرداند .حاکمیت بالینی را می توان به مثابه تغییر فرهنگیِ تمام نظام در نظر گرفت که سازمان را برای ارائه خدما ت سلامت مستمر، پاسخگو، بیمار محور و با کیفیت تضمین شده، توانمند می سازد.
۵ خدمات کاذب
در نظام سلامت خدمات باید مطابق نیاز و نه مطابق تمایل و درخواست ارائه شود. نیازهای کاذب و بعضا مضر ، فضای ارائه مراقبت ها را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار داده است.
۶ فقدان مسئول پایش عدالت در سلامت
۷ نگاه صرف اقتصادی به عدالت در سلامت
نظام سلامت باید عدالت محور باشد و نه تنها هزینه اثر بخش.زیرا برای سلامت نمی توان ارزش نهاد(لنکرانی ۱۳۸۹).
تعریف واژه ها:

عکس مرتبط با اقتصاد

  • milad milad
  • ۰
  • ۰

وی با بیان اینکه فقر، بیکاری و ناتوانی والدین در برآورده کردن نیازهای خانواده، توقعات نامعقول اعضای خانواده و مشکلات روحی و روانی می تواند خشونت در خانواده را افزایش دهد، گفت: ضعف و مشکلات قانونی سبب شده است، اعضای خانواده به ویژه مرد و پسران فضا را برای اعمال خشونت باز کند.
این آسیب شناس مسائل اجتماعی وجود این تفکر سنتی مبنی که مشکلات باید در درون خانواده حل شود را عاملی در بروز جرائم و خشونت در خانواده بیان کرد و افزود: بسیاری از زنان و دختران در خانه مورد خشونت قرار می گیرند، اما به دلیل این تفکر سنتی این مسأله را بروز نمی دهند. متأسفانه قانون نیز از آسیب دیدگان به ویژه زنان حمایت خاصی نمی کند.
این جامعه شناس افزود: نبود فرهنگ مناسب و قوانین و مقررات مشخص، عدم حمایت های قضایی و وجود زمینه بروز خشونت در جامعه سبب شده است که بسیاری از خشونت ه به قتل تبدیل شود.
وی درباره علل وقوع قتل، به خشن بودن فضای جامعه اشاره کرد و یادآورشد: سریال ها و فیلم های که صحنه های دلخراش خون ریز و ترور و برخورد نامناسب افراد در جامعه را به نمایش می گذارد سبب سردرگمی و فروریختن ارزش ها و هنجارها در نتیجه بروز خشونت در درون خانواده و جامعه می شود.
قرائی مقدم با تأکید بر اینکه مسائل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در بروز خشونت در خانواده نقش دارد، اظهار کرد: فرد در بیرون از خانواده مورد خشونت اعضای جامعه قرار می گیرد و این خشونت را به داخل خانواده سوق می دهد و سعی می کند انتقامش را یکی از اعضای خانواده بگیرد.
وی مدعی شد: سطح سواد و تحصیلات، شخصیت درونی افراد، وضعاقتصادی و نحوه تربیت وی همگی در بروز خشونت نقش دارند.
این آسیب شناس مسائل اجتماعی با تأکید بر اینکه مسائل ناموسی یکی از دلایل عمده در بروز قتل های قبیله ای است و گفت: افراد به دلیل توهمات، تعصبات و تصورات خود این اجازه را می دهند که به بهانه دفاع از آبرو، شرف و حیثیت دست به قتل یکی از اعضای خانواده بزنند( تارنمای خبرگزاری ایسنا، تاریخ، ۲۳/۱/۱۳۹۳، کد خبر:۱۲۹۹۷۵).

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۱۹-۲- رابطه فقر با بزهکاری:

دکتر شهلا معظمی در تحقیق خود تحت عنوان خشونت اجتماعی و قتل می نویسد: حضور ملموس خشونت در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و به ویژه رسوخ آن در درون خانواده های ما از جمله معضلات اجتماعی است که در سطح ملی با آن روبرو هستیم. رشد ضرب و جرح نه تنها در اجتماع بلکه در خانواده ها احساس ترس و نا امنی را در جامعه گسترش داده و اذهان عمومی را به شدت نگران نموده است. برخی فقر، افزایش مواد مخدر و خشونت حاکم بر خانواده و جامعه را از جمله زنجیره ای از علل افزایش بزهکاری می دانند. به عقیده یکی از جرم شناسان فقر محرک طغیان و موجد بغض و کینه و محرومیتی است که شخص را متوجه سعی و کوشش و تلاش برای بهبود زندگی می کند. فقر فقط اشخاص بی استعداد را به بزه کاری وامی دارد اما فقر زاییده نابرابری های اجتماعی و اقتصادی موجب می گردد بیشترین میزان خشونت از آن جوامعی باشد که بالاترین نابرابری های اجتماعی و اقتصادی را دارا هستند (معظمی،۱۳۹۰).
آن چه مسلم است فقر نمی تواند این موضوع را توجیه کند که چرا یک نفر در آینده مرتکب جرمی خشونت بار می شود. چون اگر فقر، مسأله جرم را توجیه می کرد، مسأله جرم بسیار بدتر از آن چیزی بود که امروز هست. اما می توان اذعان نمود که گستره خشونت پنهان، ناشی از عدم انعطاف و سخت بودن اصول ساختاری و تقسیم نابرابر قدرت و منابع در درون ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حقوقی، امکان بروز پرخاشگری و خشونت را فراهم می کند.
خشونت به هر شکل، هر گاه در یک مکان بیش از چندین سال به طول بکشد، مشکلات اقتصادی افزایش می یابد. افزایش بیکاری در میان جوانان، میل به ثروت و غارتگری را در این قشر افزایش می دهد و باعث رذالت و تبهکاری و تکرار جرم خشونت بار می شود. نابرابری اجتماعی و اقتصادی سبب بزهکاری می گردد و در نتیجه، بحران اقتصادی و خشونت را به یکدیگر مرتبط می سازد. از این منظر شاید بتوان عدم توانایی و قابلیت خانواده ها در ایفای نقش تربیتی فرزندانشان و شیوع رفتارهای خشونت بار در خانواده ها را با نابرابری های ساختاری توجیه نمود. گزارش را با توصیف قتل و انواع قتل و چارچوب نظری خشونت با عنوان “مانعی در توسعه” ادامه می دهیم.
قتل و آدم کشی را به معنی سلب حیات دیگری توسط فردی از افراد بشر توصیف کرده اند. دیگرکشی غیرکیفری یعنی اتفاقی یا در دفاع از خود یا قابل توجیه. قتل جنایی شامل قتل عمد و قتل غیرعمد می شود. انواع قتل شامل قتل های خانوادگی، قتل غریبه ها، شبکه های آدم کشی مانند قتل های مربوط به قاچاق مواد مخدر و درگیری قاچاقچیان یا تبعیض های نژادی و قتل های زنجیره ای مانند قتل های سریالی و قتل های دسته جمعی و ترویستی است. از جمله شایع ترین قتل ها در ایران، قتل های ناموسی، قتل های خانوادگی و درگیری و نزاع است. (معظمی،۱۳۹۰).
دیگر گزارش، روند قتل در ایران است که متأسفانه آمار رسمی در این زمینه نداشتیم و تنها آماری که مرکز آمار به ما ارائه داد، تا سال ۱۳۸۵ بود. همین طور آمار کتابی که از سازمان زندان ها دریافت کردیم نیز تا سال ۱۳۸۵ بود. بقیه آماری که ارائه می دهم، آماری است که با روابط و خواهش و تمنا اخذ شده است. آمار رسمی نشان می دهد طی سال های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵، تقریباً یک درصد کل پرونده ها، مربوط به قتل عمد
بوده است. این در حالی است که همواره حدود ۴/۷ تا ۸ درصد کل پرونده ها مربوط به ضرب و جرح بوده است. طبق آمار سال ۱۳۸۷، در ۹ ماهه نخست، ۶۴ مورد فرزندکشی در ایران اتفاق افتاده است و ۸۵ زن به دست شوهر خودشان به قتل رسیده اند. آمار قتل، به ویژه قتل خانوادگی از سال ۱۳۸۳ رو به رشد بوده است(معظمی،۱۳۹۰).
در سال ۱۳۸۲ پرونده های قتل در استان تهران، ۶۰ پرونده بوده که این آمار در سال ۸۶، به ۲۳۰ پرونده رسیده، یعنی چهار برابر شده است. طبق آمار غیررسمی در سال ۱۳۸۸ قتل عمد ۱۷۴۱ نفر و قتل غیرعمد ۲۹۰۶ نفر بوده است. بالاترین آمار قتل مربوط به استان تهران بوده، یعنی ۱۹۶ قتل عمد و ۷۲۷ قتل غیرعمد و ۲۶۰ نفر خودکشی. کمترین میزان آمار قتل به استان زنجان و سمنان تعلق داشته است، به ترتیب با ۷ و ۹ قتل عمد و ۱۶ و ۳۶ نفر خودکشی، قتل غیرعمد نیز گزارش نشده است. بعد از استان تهران، بالاترین قتل عمد به استان فارس مربوط می شود با ۱۸۳ نفر. نسبت جنسیتی مردان به زنان ۹ به ۱ بوده است(معظمی،۱۳۹۰).
در مورد کودکان و نوجوانان، اطفال به ندرت مرتکب قتل می شوند، اما اغلب قربانی قتل محسوب می شوند. آمار بزه دیدگان قتل در سال ۱۳۸۵ نشان می دهد که ۵/۶ درصد مقتولان، ۱۰ سال، ۳/۵ درصد ۱۰ تا ۱۶ سال و ۷/۱۰ درصد ۱۶ تا ۲۴ سال داشته اند. نسبت جرائم خشونت آمیز پسران به دختران نیز ۹ به ۱ است.
در مورد زنان، به استناد آمار رسمی، بین جرائم زنان و مردان، چه از نظر کیفی و چه از نظر کمی، تفاوت هایی وجود دارد. به رغم افزایش تعداد زنانی که در سال های اخیر، به اتهام ارتکاب جرم های مختلف بازداشت شده اند، هنوز هم جمعیت کیفری زنان، فقط ۴۸/۴ درصد زندانیان را تشکیل می دهد. از لحاظ مشارکت دو جنس در ارتکاب جرم های خشونت بار، نسبت زنان ۱ به ۹ در مقایسه با مردان است.
در مورد وضعیت جوانان، به گفته یک مقام پلیس آگاهی در سال ۸۸، بالاترین نرخ قتل مربوط به گروه سنی ۱۵ تا ۲۵ سال است که این گونه قتل ها معمولاً در جریان یک نزاع یا درگیری خانوادگی رخ می دهد. ایراد ضرب و جرح عمدی و غیر عمدی در جوانان شایع است. در مورد علل و عوامل خشونت اجتماعی می توانیم بگوییم دگرگونی های سریع اجتماعی در ایرا

پایان نامه حقوق

ن و به موازات آن، تأخیر در هماهنگی ساختاری موجود در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، آسیب هایی جدی به جامعه ایران تحمیل کرده است. آسیب هایی از قبیل بیکاری، بحران هویت، شکاف طبقاتی و گسترش فقر و نابرابری و بی عدالتی اجتماعی، اعتیاد و افزایش خشونت و جرم و جنایت و به ویژه قتل در خانواده. به طور خاص باید به شیوع روانگردان ها، و از جمله شیشه در بین نوجوانان و جوانان اشاره کرد که بخش عمده جرائم خشونت بار را در جامعه در پی داشته است. به نحوی که کارشناسان، علت افزایش قتل های خانوادگی را نیز گسترش اعتیاد در جوانان می دانند. همچنین می توانیم به نابرابری حقوقی در میان زنان و مردان که خشونت را در خانواده ها دامن می زند، اشاره کنیم.

عکس مرتبط با اقتصاد

۲۰-۲- انواع قتل های صورت گرفته در ایران:

از شایع ترین انواع قتل در ایران، قتل با انگیزه دفاع از ناموس است. ۳۰ درصد قتل ها از نوع ناموسی است. همچنین آمار نشان می دهد در سال های ۸۶-۱۳۸۵ حدود ۷/۴۷ درصد زنان، توسط شوهرانشان به قتل رسیده اند و ۲/۲۲ درصد شوهران به دست همسر خود و ۳۹ درصد زنان با همدستی معشوق خود، شوهرانشان را به قتل رسانده اند. در مجموع، ۵۰ درصد قتل های خانوادگی مربوط به همسرکشی است که به نظر می رسد تجدیدنظر در قوانین می تواند کاهش این جرائم خشونت بار را به دنبال داشته باشد((معظمی،۱۳۹۰).).
افزایش قتل عمد در تهران که به نسبت سال گذشته (این آمار در سال ۱۳۸۹ ارائه شده)، ۲۰۰ فقره افزایش داشته، سبب اجرای طرح های ارتقای امنیت ضربتی، یعنی سیاست تسامح صفر و شدت عمل در برابر جرم و خشونت های اجتماعی، از جمله گروه های موسوم به اراذل و اوباش شده است. فرمانده نیروی انتظامی کشور از کاهش ۶ درصدی قتل به دلیل اجرای طرح امنیت اجتماعی و همچنین کاهش ۳۹ درصدی سرقت مسلحانه و ۲۲ درصدی تجاوز به عنف خبر داده است(معظمی،۱۳۹۰)..
در مقایسه ایران با سایر کشورها بنا بر گزارش سازمان بهداشت جهانی، گفتیم که کراچی پاکستان از جمله شهرهایی است که بالاترین نرخ قتل عمد را در جهان دارا است. قتل در کشورهای عراق و افغانستان نیز به دلیل شرایط خاص آن ها، بسیار بالا است. سنت گوشه نشینی زنان همچنان در افغانستان و پاکستان، به ویژه در مناطق سنتی آن ها، غالب است و همین امر، حضور زنان را در جرائم، نه به عنوان مباشر قتل، بلکه به عنوان قربانی، افزون می کند. با وجود این، شمار زیادی از کشورهای منطقه (از جمله ترکیه، عراق، افغانستان، مصر، عربستان سعودی، بحرین، کویت، لبنان، لیبی، سوریه، یمن، جیبوتی، مراکش و الجزایر) کنوانسیون سازمان ملل متحد درباره رفع همه اشکال تبعیض علیه زنان را امضا کرده اند. این کشورها قوانین خانواده را نیز در چارچوب شریعت بازنگری کرده اند. نرخ بیکاری زنان در منطقه، ۲۰ درصد بیشتر از مردان است که این آمار را بانک جهانی داده است. اما به طور کلی، میزان وقوع قتل در مناطقی که از فقر، نابرابری، جمعیت بالا، بیکاری، خشونت و فرهنگ و سنت های غلط در رنج هستند، از نرخ بالاتری برخوردار است(معظمی،۱۳۹۰).
طبق نظریه خشونت پنهان، هنگام تشدید نابرابری های موجود در جامعه، بزهکاری نیز افزایش خواهد یافت. در کشورهای اروپایی، سرمایه گذاری هنگفتی در زمینه پیشگیری اجتماعی صورت گرفته است. به عنوان مثال در فرانسه، اگرچه از میزان قتل کا
سته شده (یعنی ۲۰ درصد جرائم را قتل ها تشکیل می دهند و ۸۰ درصد جرائم، علیه اموال است)، اما در مناطق فقیرنشین و عمدتاً مهاجرنشین، میزان خشونت عمومی، ۸ تا ۹ برابر بیشتر از خشونت های موجود در نواحی ثروتمند، و میزان تجاوز، دو برابر بیشتر از آن گزارش شده است.
اعمال روش های نوین مبارزه با جرم توسط پلیس در شهر نیویورک، سبب کاهش ۲۷ درصدی جنایات شده و کاهش قتل تا ۲۵ درصد گزارش شده است که این به دلیل استفاده بهینه از نیروی انسانی توسط اداره های پلیس و رمز موفقیت آن، تساهل صفر در مبارزه با جرم و کاهش میزان جرم بوده است. به نظر می رسد که سیاست سزادهی و سرکوب، در صورتی می تواند به حیات خود ادامه دهد که پیش زمینه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن در جامعه فراهم شود. عدالت کیفری در صورتی می تواند جرائم را کنترل و مهار کند که دولت ها با رعایت حقوق شهروندان و فراهم کردن فرصت های آموزشی، بهداشتی، کار، دادرسی عادلانه، رفاه، تفریح، و حداقل امکانات زندگی برای عموم افراد جامعه و مبارزه با فساد و نابرابری های ساختاری و تضادهای اجتماعی، کنترل مهاجرت، اعتیاد، بیکاری و تورم، زمینه های بزهکاری و خشونت را از بین ببرد و توانایی نظام کیفری را برای انطباق خود با نیازهای جامعه و مردم فراهم سازد و از بحران سیاست جنایی پیشگیری نماید. افزایش خشونت اجتماعی و جرم و کاهش ضریب امنیت اجتماعی و توسل به شیوه های کیفری شدید، اگرچه ساده ترین راه حل است، اما بدون تردید، مؤثرترین نخواهد بود، به ویژه هنگامی که به زیرساخت های جامعه توجهی نشده باشد(معظمی،۱۳۹۰).
در حقیقت، شدت مجازات ها و تشدید قوانین کیفری، سبب تشدید خشونت در جامعه می گردد و گسترش خشونت و تسری آن به لایه های درونی جامعه، حتی درون خانواده ها، افراد را به توسل هر چه بیشتر به خشونت برای حل مشکلات خود سوق می دهد. در صورت توجه به ابعاد جرائم خشونت بار و از جمله قتل از یک سو، و هزینه های مستقیم جرم، هزینه نیروی پلیس، رنج روحی و سایر تأثیرات منفی غیرمستقیم جرم بر فعالیت های اقتصادی، هر گونه راهبرد پیشگیرانه نسبت به بزهکار یا بزه دیده، باید با توجه به ابعاد و پیچیدگی های خشونت های اجتماعی و قتل تعیین گردد. بر این اساس، تدابیر پیشگیرانه باید عوامل فردی، اجتماعی و اقتصادی را در بر داشته باشد(معظمی،۱۳۹۰).

۲۱-۲- چهارچوب نظری

فردیناند تونیس[۱۲] برای طبقه بندی جوامع از دو مفهوم گمین شافت (اجتماع) و گزل شافت (جامعه) استفاده کرده است. درواقع وی برای تحلیل دو نوع رابطه اجتماعی این دو مفهوم را ابداع نموده است. اما در توضیح چگونگی تغییر از یک جامعه سنتی به یک جامعه مدرن، اثر نیل اسملسرکه بر اساس مفهوم تمایزات ساختی قرار دارد، از دقت بیشتری برخوردار است. به عقیده وی در یک جامعه مدرن تمایزات ساختی یا تفکیک کارکردی عناصر ساختی به طور کامل صورت گرفته است، در حالی که جوامع سنتی فاقد چنین تفکیک ساختی هستند)تونیس،۱۹۹۵).
تمایز یا تفکیک ساختی فرایندی است که طی آن واحدهای اجتماعی مستقل و تخصصی شده، به جای واحدهای سنتی استقرار می یابند. به نظر او حالت تخصصی شدن در زمینه های مختلفی نظیر اقتصاد، خانواده، نظام سیاسی و سایر خرده نظام های اجتماعی به وجود می آید. به عنوان مثال، اقتصاد بازار منجر به جدایی فعالیت های تولیدی و مصرفی خانواده از یکدیگر می شود (ازکیا، ۱۳۱۴ ).
رابرت ردفیلد[۱۳] شکل دیگری از تقسیم بندی دوگانه سنتی –مدرن از جوامع در جریان دگرگونی اجتماعی، گاهی به شکل مفهوم زنجیره روستایی – شهری و یا قومی- شهری مطرح شده است را در کارهای اولیه اش بیان می کند. ردفیلد با تاکید بر جنبه های فرهنگی جامعه، جوامع در حال دگرگونی اجتماعی را به دو دسته قومی و شهری تقسیم می کند. خصوصیات جامعه قومی عبارت اند از: جامعه کوچک، منزری، فاقد افرادباسواد، متجانس و با احساس قوی، انسجام گروهی، رفتارهای سنتی، خود به خودی، غیر انتقادی و شخصی (ازکیا، ۱۳۱۴ ).
به نظر وی، در جامعه قومی قواعد سنتی، حقوق و تکالیف و روندهای مرسومی که از طریق آن ها این حقوق تضمین می شوند ساخته می شود. قانون گذاری نقشی در این جامعه ندارد. به عبارت دیگر، رویه قضایی (رسمی) هنوز پا نگرفته است. درواقع، در این جامعه تمایل به حفظ پیوندهای خونی منجر به شکل گیری کلان و خانواده های مشترک شده است. زیان هایی که به فرد وارد می شود به مثابه زیان های گروه خویشاوندی تلقی می شوند و گروه گام هایی برای جبران خسارت بر می دارد (ردفیلد، ۱۹۴۷ ).
دورکیم[۱۴] از دیگر نظریه پردازان جامعه سنتی و مدرن است. وی درکتاب تقسیم کاراجتماعی خود، دو نوع ایدال جامعه را که مبین دو نوع همبستگی اجتماعی است از هم تفکیک نموده است. نوع اول”همبستگی مکانیکی یا خود به خودی” است که شکل اولیه و بدوی سازمان اجتماعی هست. در این نوع از همبستگی، عقاید وگرایش های مشترک تفوق دارند. نظم اجتماعی از تجانس زیاد برخوردار است. در حقیقت، وجدان جمعی، کل وجدان افراد را در برگرفته و در تمام جنبه ها برآن منطبق می شود. به علاوه این همبستگی توسط اعمال کیفرهای سرکوب گرانه در مورد آن هایی که منحرف می شوند برقرار می شود. چنین کیفرهایی مبین خشم اجتماعی در برابر خلأ ف کاری هایی علیه وضعیت تعیین شده و مقدر وجدان جمعی
است (لاور، ترجمه کاووس سید امامی ،۱۳۷۳).
نوع دیگر همبستگی، همبستگی ارگانیکی است. در همبستگی ارگا نیکی فرد به شخص حقوقی مستقل مبدل می شود. افراد دیگر همانند هم نیستند بلکه متفاوت اند ولزوم استقرار اجماع اجتماعی نتیجه وجود همین تمایزها است که در نتیجه آن وجدان جمعی هم ضعیف می شود
در جوا معی که تمایزهای اجتماعی بین افراد ظاهر می شود، هرکس آزاد است در مقدار زیادی از اوضاع و احوال به دلخواه خویش فکر کند، بخواهد یا عمل کند. بر عکس، در جوامع دارای همبستگی ساختگی یا مکانیکی، مهم ترین بخش هستی فرد تابع فرامین و ممنوعیت های اجتماعی است(گسن، ترجمه مهدی کی نیا،۱۳۷۰).
نیروی این وجدان جمعی پا به پای گسترش آن افزون می شود. در جوامع بدوی، وجدان جمعی نه تنها بزرگ ترین بخش هستی فردی را در بر می گیرد، بلکه احساسات مشترک از نیروی عظیمی برخوردارند که از طریق شدت کیفرهایی که به افراد خاطی و زیر پا گذرانده ممنوعیت ها داده می شود می توان به اهمیت آن ها پی برد. هر قدر وجدان جمعی قویتر باشد خشم عمومی بر ضد جرم، یعنی بر ضد تخطی از فرامین اجتماعی حادتر است. بالاخره، وجدان جمعی فقط به صورت عام نیست، بلکه موارد خاص هم دارد. وجدان جمعی، جزئیات تفصیلی هرکردار و هر اعتقادی را تعیین کرده است(گسن[۱۵]، ترجمه مهدی کی نیا،۱۳۷۰).
دورکیم تصور می کند در جامعه ای که همبستگی ارگا نیکی یا اندامی بر آن حاکم است، دایره عمل آن بخش از هستی که تابع وجدان جمعی است کاهش می یابد۰ واکنش های جمعی بر ضد تخطی از ممنوعیت های اجتماعی تضعیف می گردد وخصوصأ دامنه تعابیر فردی فرامین اجتماعی توسعه بیشتری پیدا می کند. در ارتباط با نظام حقوقی، دورکیم دو نوع حقوق تشخیص می دهد که هر یک از آن ها مختص نوعی از همبستگی است حقوق تنبیهی، که خطاها یا جرم را کیفر می دهد و حقوق ترمیمی یا جبرانی، که ذات آن به کیفر رساندن افراد به دلیل تخطی شان از قواعد اجتماعی نیست، بلکه احیاء امور در صورت ارتکاب خطا یا ایجاد همکاری بین افراد است(گیدنز ، ترجمه یوسف اباذری،۱۳۶۳).
همه قوانین با تضمین همراه هستند. تضمین ها سرشت اجباری قو اعد اخلاقی را نشان می دهند. از این رو طبقه بندی صورت های قانون بر اساس انواع جریمه ای که در بردارند، راه مفیدی است که با آن می توان انوع گ
وناگون نظام های اخلاقی را تشخیص داد(گیدنز ، ترجمه یوسف اباذری،۱۳۶۳).
به نظر دورکیم، تنها ویژگی مشترک و عام جرم ها در این است که جملگی به معتقدات اخلاقی که عامه مردم ب
دان ها سخت پای بندند تجاوز می کنند و در نتیجه باعث عکس العمل کیفری جامعه می شوند. بدین ترتیب به نظر وی، هر قدر وزنه حقوق بازدارنده بر حقوق غرامتی بچربد، وجدان جمعی متحدتر و دربسته تر است. بر این اساس می توان نشان داد که وجدان جمعی در ساده ترین صورت های جامعه از همه منسجم تر و نیرومندتر است. نفوذ نسبی حقوق بازدارنده شاخصی از برتری و تفوق همبستگی مکا نیکی است (گیدنز[۱۶]، ترجمه یوسف اباذری،۱۳۶۳).
موضوع دیگری که در ارتباط با نگرش ها و رفتارهای افراد وگذر از جامعه سنتی به مدرن مطرح است، محتوا وکیفیت جامعه پذپری است. جامعه همواره با گروهی از مشمولان خام و نادان سروکار دارد که باید آن ها را به افرادی تولیدگر و مسئول مبدل کند تا بتوانند همیارانه با دیگران کار کنند و در سهم خود برای تأمین رفاه و آسایش گروه مشارکت بورزند.
وسیله و راهی که جامعه های انسانی برای انجام این وظایف به کار می گیرند، فرایند اجتماعی کردن یا جامعه پزیری نامیده می شود. این فرایند به افراد کمک می کند تا فرهنگ خود را یاد بگیرند و مهارت هایی را کسب نمایند که عضویت فعال آن ها در جامعه را تضمین کند (لنسکی و نولان،ترجمه ناصر موفقیان،۱۳۸۰ ).
بدین ترتیب می توان گفت که در فرایند جامعه پذیری شخصیت فرد شکل می گیرد. شخصیت نظام تمایلات فرد است. تمایلات نیازهای هنجاری شده ای هستندکه طی فرایند جامعه پذیری حاصل می شوند. به عبارت دیگر تشکل و رشد شخصیت از طریق ترکیب نیازهای ارگانیک با انتظارات اجتماعی در مراحل گوناگون جامعه پذیری و در برخورد با محیط های اثباتی، اجتماعی و فرهنگی صورت می گیرد. با تشکل شخصیت، اجتماع، دیگر چیز غریبه و جدا از فرد نیست، بلکه جزئی از او و در او است. گرچه هر دو همانند هم نیستند(چلبی،۱۳۷۵).
انتظارات اجتماعی به راه های مختلف در زمینه های اجتماعی متفاوت بر دوش انسان گذاشته می شود. این تجربه از طریق فرایند جامعه پذیری صورت می گیرد. این زمینه های اجتماعی غالباً از نظام فرزند- مادری شروع شده و به دنبال آن فرد با نظام های پدر – فرزندی، خواهربرادری، مدرسه، گروه همسالان، رسانه های جمعی، گروه های حرفه ای وغیره مواجه می شود (چلبی،۱۳۷۵).
بر این اساس ممکن است انواعی از شخصیت شکل گیرد. به عنوان مثال، در جامعه سنتی، شخصیت سازشکار و سنتی که درآن قطب های پویای شخصیت، مثل هوش تحت انقیاد قطب های کنترل کننده، مثل وابستگی عاطفی به دیگران واقع شده اند، شکل می گیرد. در شخصیت سازشکار با سنتی عوامل تغییردهنده (هوش) رشد نیافته اند.در حالی که بالعکس عوامل نظم دهنده (تعهد عاطفی) رشد یافته اند. به طوری که شخص با احساس تعهد شدید نسبت به دیگران، در مواجهه با شرایط جدید آمادگی پذیرش نوآوری و ارائه راه حل های جدید را ندارد. در حالی که در جامعه مدون، شخص
یت پیشرفته شکل می گیرد.
در این نوع از شخصیت تفکیک و انسجام صورت گرفته است. به طوری که ضمن آن که قطب های کنترل کننده شخصیت شامل هوش، ظرفیت اجرا، وابستگی عاطفی تعمیم یافته و هویت فردی رشد یافته است، در عین حال همگی آن ها در یکدیگر نفوذ کرده است. یعنی این که شخصیت پیشرفته در هر وضعیتی دارای هدف است استعداد یادگیری تعمیم یافته خود را به کار می گیرد۰ دارای هویت فردی است و در همان حال دارای تعهد تعمیم یافته نسبت به همه چیز هست (چلبی ،۱۳۷۵ ).
به علاوه فرایندهایی نظیر شهری شدن، تعلیم و تربیت، وسایل ارتباطات جمعی، و صنعتی شدن، می توانند به تبدیل انسان سنتی به انسان مدرن کمک نمایند. اقتصادهای گوناگونی که در نقاط معینی بر اساس تمرکز صنایع برپا شده اند و عواملی که از لوازم تمرکز صنایع است، سبب شده است که انسان معاصر بیشتر در شهر و یا مجموعه های شهری زندگی کند. وی نه تنها داخل در ازدحام جمعیت می گردد، بلکه به کلیه منابع و انگیره هایی که از خصوصیات زندگی شهری هستند دسترسی پیدا می کنند.
یکی از این انگیره ها وسایل ارتباط جمعی از قبیل روزنامه ها، رادیو، سینما و تلویزیون است. تجربه انسان معاصر از مکان های جدید و افکار جدید از راه آموزش در مدرسه افزایش می یابد. حتی اگر او خود به طور مستقیم ازآموزش در مدرسه استفاده نکند بچه های او به طور غیرمستقیم نفوذ مدرسه را به منزل می آورند.
یکی دیگر از مظاهر زندگی شهری این است که فرد کمتر در قید شبکه روابط خویشاوندی است، شاید او با برخی از هم شهری ها و هم ولایتی های خود ارتباط داشته باشد، اما اصولاً بیشتر با محیط های اداری و غیر شخصی سر وکار دارد، و این قبیل محیط ها اغلب نسبت به مناسبات شخصی بی توجه هستند. در عوض بیشتر با محیط غیرشخصی و اداری درگیر است که به مناسبات شخصی عنایت ندارد و در مواقع گرفتاری و سختی با افراد و دستگاه هایی سر وکار پیدا می کند که روابط او با آن ها خیلی رسمی و احیاناً خیلی حساب شده است (وینرد[۱۷]، ترجمه رحمت الله مقدم مراغه ای،۱۳۵۵).

۲۲-۲- نظریه مورد استفاده

با توجه به مرور یافته های پژوهش های تجربی و نظریه های مرتبط با موضوع تحقیق، می توان گفت اساس نظریه راهنمای تحقیق را نظریات نوسازی تشکیل می دهد، که عمدتاً مفهوم سازی دوگانه سنتی و مدرن را، چه در سطح کلان و چه در سطح خرد، مطرح می سازد.
برای این منظور، یعنی توضیح جامعه سنتی و مدرن و رابطه فرد با نظام اجتماعی، از نظریات و آراء تونس درزمینه تفکیک اجتماع از جامعه، نیل اسملسر به ویژه تأکید بر فرایند تفکیک و تمایز اجتماعی در جامعه مدرن و چند کارکردی بودن نهادها در جامعه سنتی و تک کارکردی و تخصصی شدن نهادها در جامعه مدرن، ردفیلد در باب ویژگی های جامعه قومی (سنتی) و شهری (جامعه مدرن)، به ویژه تأکید او بر اهمیت گروه خویشاوندی در جامعه قومی، به خصوص آراء دورکیم، در باب تفکیک جامعه دارای انسجام مکانیکی (سنتی) از جامعه دارای انسجام ارگانیکی (جامعه مدرن) و تأکید بر اهمیت وجدان جمعی در تعیین چگونگی رفتار و باورهای افراد و بروز خشم عمومی بر ضد جرم و تخطی از فرامین اجتماعی در جامعه دارای انسجام مکانیکی و در جامعه دارای انسجام ارگانیکی، تضعیف واکنش های جمعی بر ضد تخطی از ممنوعیت های اجتماعی و به عبارت دیگر آزادی عمل فرد به عنوان یک شخص حقوقی استفاده گردیده است.
اگر روستا را نماد جامعه سنتی و شهر را نماد جامعه مدرن بدانیم، باید گفت که شهرها همیشه برای انجام پاره ای کارکردها به وجود آمده اند که انجام آن ها از عهده. اشکال دیگر اسکان ساخته نبوده است. از بدو تاریخ، شهرها دو کارکرد اولیه و عمده داشته اند: اداری و تجاری. در جریان مبادلات مردم شهر با محصولات و راه و رسم زندگی مردم دیگر آشنا می شدند بدین ترتیب، شهر، نه به الزام، بلکه طبق معمول، مرکزی بود که افکار جدید در آن جریان می یافت و مبادلات فکری را میسر می ساخت و حداقل می توان گفت که مبادلات فکری در شهرها بیشتر از مراکز روستایی ممکن است (وینرد ،ترجمه رحمت الله مقدم
باید تأکید شود رشد و تکوین شخصیت و گرایش افراد در جامعه سنتی و مدرن از طریق فرایند جامعه پذیری یا اجتماعی شدن صورت می گیرد. در طی این فرایند انگاره های ارزشی، که در جامعه سنتی به طور عمده خاص گرا، عاطفی و انتشاری است، منتقل می شود. گرایش افراد در اثر تعامل با اعضای خانواده و بزرگان نهادینه و درونی می شود. درحالی که در جامعه مدرن استعدادها، سلایق، ارزش ها و گرایش های افراد. در فرایند جامعه پذیری توسط خانواده، گروه همسالان، مدرسه، رسانه ها و محیط کار شکل می گیرد. ضمناً آن که در سازمان رسمی مدرسه انگاره های ارزشی به طور عمده عام گرا و خنثی هستند. به علاوه، استفاده از رسانه های جمعی در جامعه مدرن در کنار آموزش مدرسه ای، مسافرت و محیط کار می تواند تحول عمده ای در گرایش افراد به وجود آورده و درنتیجه از خودمحوری، قوم مداری و خاص گرایی افراد بکاهد (چلبی، ۱۳۷۵ ).
در این میان استفاده از رسانه ها، که یک عامل بسیار مهم جامعه پذیری است، زمینه یادگیری اجتماعی و ابزار عمده ای برای مشارکت افراد در جامعه » پیرامونی شان را فراهم می آورد (روزن گرن [۱۸]و ویندال[۱۹]، ۱۹۸۹ ).

۲۳-۲- تعریف مف
اهیم متغیرها

 

۱-۲۳-۲- تعلق به جامعه قبیله ای:

به میزان تعلق یا وابستگی به گروهی از افراد که بر مبنای هم خونی و اصل و نسب مشترک یا واحد گرد هم آمده اند اطلاق می شود. خاص گرایی، جمع گرایی، همبستگی درونی قوی و کنترل اجتماعی غیررسمی از ویژگی های بارز افراد این جامعه است.

  • milad milad
  • ۰
  • ۰

تحقیق یک فعالیت ساختارمند است که به کشف و پروراندن مجموعه ای از دانش سازمان یافته معطوف است . به عبارت دیگر تحقیق را می توان به تجزیه و تحلیل و ثبت عینی و ساختارمند مشاهدات کنترل شده که ممکن است به پروراندن قوانین کلی، اصول یا نظریه هایی بی انجامد و به پیش بینی و یا احتمالاً به کنترل نهایی رویدادها منجر می شوند تعریف کرد ( جان بست، ترجمه پاشا شریفی، ۱۳۷۶:ص ۳۶).
انتخاب روش انجام تحقیق بستگی به هدفها، ماهیت و موضوع پژوهش و امکانات اجرایی آن دارد. هدف از انتخاب روش تحقیق آن است که محقق مشخص نماید چه شیوه و روشی را اتخاذ کند تا او را هرچه دقیق تر، آسان تر و سریع تر و ارزان تر در دستیابی به پاسخهایی برای پرسشهای تحقیق مورد نظر کمک کند( نادری و دیگران، ۱۳۷۳:ص۶۳).
۳- ۲٫ نوع تحقیق
پژوهش می تواند سه هدف متفاوت را دنبال کند. گاهی هدف تحقیق، حل یک مشکل متداول و معمول در محیط کار است. چنین تحقیقی ، پژوهش کاربردی نامیده می شود. گاهی هدف تحقیق، افزودن به مجموعه کلی دانش در یک حوزه خاص است که این نوع پژوهش، پژوهش بنیادی یا پایه ای نامیده می شود و نهایتاً اینکه گاهی اوقات هدف تحقیق بررسی اثرات پیشنهادی تحقیقات کاربردی است که آن را پژوهش ارزیابی می نامند ولی در ایران به اشتباه پژوهش توسعه ای مرسوم شده است ( دانائی فرد و دیگران، ۱۳۸۳:ص۲۶).
با توجه به این تقسیم بندی، پژوهش حاضر از نوع پژوهش کاربردی است . تحقیق کاربردی در جستجوی دستیابی به یک هدف علمی است و تأکید آن بر تأمین سعادت ورفاه توده مردم و مطلوب بودن فعالیت است. یافته های تحقیق کاربردی به میزان بسیار زیادی قائم به زمان و مکان هستند ( دلاور، ۱۳۷۳: ص۲۵).
در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی استفاده شده است. بنا به تعریف تحقیق توصیفی، شامل مجموعه روشهایی است که هدف آنها توصیف کردن شرایط یا پدیده های مورد بررسی است؛ اجرای تحقیق توصیفی می تواند صرفا برای شناخت بیشتر شرایط موجود یا یاری دادن به فرایند تصمیم گیری باشد؛ بیشتر تحقیقات علوم رفتاری را می توان در زمره تحقیق توصیفی به شمار آورد ( سرمد ۱۳۷۶: ص ۸۱).
تحقیق توصیفی به بخشهای مختلف دسته بندی می گردد. پژوهش حاضر در دسته تحقیق پیمایشی قرار می گیرد که روشی در تحقیق اجتماعی و فراتر از یک تکنیک خاص در گردآوری اطلاعات است . هر چند عمدتاً در آن از پرسشنامه استفاده می شود ولی فنون دیگری از قبیل مصاحبه ساختمند، تحلیل محتوا و … هم به کار می روند ( خاکی ۱۳۷۸: ص ۲۱۲ ).
۳-۳٫ روشها و ابزار گردآوری اطلاعات
با توجه به نوع اطلاعات لازم در انجام این تحقیق از ابزارهای متنوع شامل بررسی اسناد و مدارک موجود ( روش کتابخانه ای) و بررسی میدانی با بهره گرفتن از پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است.
۳-۳-۱٫ روش بررسی اسناد و مدارک
از این روش برای جمع آوری اطلاعات در زمینه ادبیات و سوابق موضوع تحقیق استفاده شده است . به این معنی که برای نگارش مبانی تئوری و جمع آوری سوابق تحقیق از روش کتابخانه ای استفاده شده است.علاوه بر این از طریق بررسی اسناد و مدارک دانشکده مدیریت دانشگاه تهران اطلاعاتی در مورد تعدادکارکنان، ویژگیها و خصوصیات کارکنان از ابعاد مختلف ( از جمله سطح تحصیلات ، جنس ، سن ) جمع آوری گردیده است.
۳-۳-۲٫روش میدانی
به منظور بررسی اثرات جوسازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران از دو پرسشنامه شامل پرسشنامه استاندارد سنجش جو سازمانی هالپین و کرافت(۱۹۹۵) و همچنین از پرسشنامه استاندارد ۱۶ سوالی لی و آلن(۲۰۰۲) سنجش رفتار شهروندی سازمانی استفاده شده است.
۳-۴٫مقیاسهای اندازه گیری متغیرها
اندازه گیری متغیرها در چارچوب نظری تحقیق، بخش لاینفکی از پژوهش و جنبه مهمی از طرح پژوهش است و تا زمانی که متغیرها به راه های مختلفی اندازه گیری نشوند قادر نخواهیم بود فرضیه هایمان را بیازماییم و برای مسائل پیچیده پژوهش پاسخی بیابیم .مقیاس مورد نظر در این تحقیق مقیاس فاصله ای است.

  • milad milad
  • ۰
  • ۰

یک سیستم عصبی مصنوعی در حقیقت، فرایند یادگیری انسانی را شبیه سازی می کند و        می کوشد تا کارکرد مغز انسان را به عنوان شبکه ای از نرون های متصل به هم در فرایند        تصمیم گیری تقلید کند. نرون ها، کوچکترین واحدهای محاسب و تصمیم گیری در               شبکه های عصبی هستند. در هریک از نرون ها یک معادله ی تبدیل تعریف شده است. معادله تعریف شده در هریک از نرون ها می تواند یک مدل اقتصادسنجی یا هر مدل ریاضی دیگر مثل توابع سیگموئیدی باشند. در هریک از نرون ها با بهره گرفتن از این معادله سعی می شود که وزن هریک از متغیرها تعیین شود، به گونه ای که ارتباط معنی داری بین بردار داده ها و بردار ستاده ها (نتایج) برقرار کند. به گونه ای معمول تعیین ضرایب در هریک از نرون ها به صورت آزمون و خطا می باشد. بدین ترتیب که ابتدا وزن های کوچک به هریک از متغیرها ارائه می شود و سپس با بهره گرفتن از الگوریتم بازخورد خطاها، ضرایب تعدیل میشوند. این کار تا زمانی ادامه می یابد که خطاها به حداقل ممکن تعیین شده از سوی پژوهشگر برسد. بنابراین فرایند تصمیم گیری در شبکه های عصبی مصنوعی به روش آزمون و خطا میباشد.(لوپز[۱]،۱۹۹۹، ۱۳)

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

عکس مرتبط با اقتصاد

به عبارت دیگر سیستم شبکه ی عصبی مصنوعی با تقلید از سیستم عصبی انسان می کوشد که ارتباط بین داده ها (نسبتهای مالی، روند اقتصادی، کیفیت مدیریت و….) و ستاده ها (وضعیت اعتباری وام گیرنده) را از راه تکرار نمونه برداری از مجموعه ی داده های گذشته داده / ستاده یاد گیرد. یک شبکه عصبی بر اساس سه ویژگی داده های ورودی، وزن ها و لایه های پنهان مشخص می شود (ساندرز و آلن،۲۰۰۲، ۱۲). برای ایجاد شبکه های عصبی چندین روش وجود دارد که شبکه عصبی پرسپترون، بویژه پرسپترون چند لایه[۲]، در زمره ی کاربردی ترین شبکه های عصبی مصنوعی میباشند. این شبکه ها می توانند با گزینش شماره لایه ها و سلول های عصبی (نرون ها)، که اغلب زیاد نیستند، یک نگاشت غیر خطی را با دقت دلخواه انجام دهد. همچنین این روش به عنوان               ” طبقه بند جامع[۳] ” شناخته می شود به این دلیل که از لحاظ تئوریکی قادر به طبقه بندی هر فرایند تصمیم گیری است.

سایر روشها در شبکه های عصبی عبارتند از تابع اصل محوری[۴]، نقشه های خود سازمان[۵] و شبکه های کوهنی[۶]. (اندرسون،۲۰۰۷، ۱۷۴)

شبکه های عصبی با توانایی قابل توجه آن در استنتاج نتایج از داده های پیچیده می توانند در استخراج الگوها و شناسایی گرایش های مختلفی که برای انسانها و کامپیوتر شناسایی آنها بسیار دشوار است، استفاده شوند. از مزایای شبکه های عصبی می توان موارد زیر را نام برد :

یادگیری تطبیقی : توانایی یادگیری اینکه چگونه وظایف خود را بر اساس اطلاعات داده شده به آن و یا تجارب اولیه انجام دهد در واقع اصلاح شبکه را گویند.

خود سازماندهی : یک شبکه عصبی مصنوعی به صورت خودکار سازماندهی و ارائه داده هایی که در طول آموزش دریافت کرده را انجام دهد. نورون ها با قاعده یادگیری سازگار شده و پاسخ به ورودی تغییر می یابد.

عملگرهای بی درنگ : محاسبات در شبکه عصبی می تواند به صورت موازی و بوسیله سخت افزارهای مخصوصی که طراحی و ساخت آن برای دریافت نتایج بهینه قابلیت شبکه های عصبی مصنوعی است انجام شود.

تحمل خطا : با ایجاد خرابی در شبکه مقداری از کارآیی کاهش می یابد ولی برخی امکانات آن با وجود مشکلات بزرگ همچنان حفظ می شود.

دسته بندی : شبکه های عصبی قادر به دسته بندی ورودی ها برای دریافت خروجی مناسب         می باشند.

[۱] Lopez, Jose A

[۲] MLP or Back Propagution

[۳] Universal Classifier

[۴] Radial Basis Function

[۵] Self-Organising Maps

[۶] Kohnen Network

اعتبارسنجی واحدهای تجاری دریافت کننده تسهیلات مالی مبتنی بر صورتهای مالی

  • milad milad
  • ۰
  • ۰

چارچوب نظری تحقیق
۳-۱ چارچوب نظری
شهروندی از مهم ترین مفاهیم اجتماعی است که درون شبکه های مفهومی و در بسترتاریخی – اجتماعی، محتوا و معنای خود را آشکار ساخته است. این مفهوم، در فرایند تاریخی و به تبع تحولات پدید آمده در جوامع، دگرگون شده است. چنان که مکاتب وصاحب نظران مختلف، این مفهوم را در زمینه های متفاوت مورد بررسی قرار داده و هریک بر بعد یا ابعادی از آن تأکید داشته اند.
در بررسی تحولات نظری مفهوم، به یک اعتبار می توان دو مکتب لیبرالیسم و مکتب جمهوری خواهی را از یکدیگر تفکیک کرد).شیانی؛ ۱۳۸۱:۶۴) در مکتب لیبرالیسم اصالت با فرد است، پس فرد موجودی عقلانی و آزاد در انتخاب شیوه زندگی خود به شمارمی رود و دولت نیز در این میان نقش بی طرف دارد. بنابراین، شهروندی باید برمبنای حقوق باشد اگرچه این امر به معنای فراموش کردن وظایف نیست بلکه نشان می دهد که حقوق بنیادی تراند. هابز از جمله متفکران لیبرال است که حقوق شهروندی را شامل حق طغیان، حق اعمال نظر، حق انتخاب وکیل و نماینده و حق آزادی بیان می داند و معتقد است مادامی که شهروندان از این حقوق برخوردار نشوند جامعه مدنی به معنای واقعی خود شکل نخواهد گرفت. در حالی که در مکتب جمهوری خواهی این تعهدات و وظایف هستند که نقش محوری ایفا می کنند. شهروندی در این تفکر یک عمل و فعالیت تعریف می شود. افراد بر جامعه اولویت ندارند بلکه هویت خود را در بستر اجتماعی شکل می دهند. به بیان دیگر عضویت در اجتماع و عمل به وظایف، آنان را شهروند می کند).شیانی؛۱۳۸۱: ۱۴)
اولین تلاش منظم نظری در این سنت فکری مربوط به ارسطوست. به عقیده وی شهروندان کسانی هستند که به طور چرخشی در زندگی مدنی و شهری در حکم راندن سهیم می باشند. در این نظام حکومتی شهروندان قادر به آگاه شدن از ویژگی های یکدیگرند. نکته قابل توجه در بحث ارسطو این است که شهروند صاحب حقوق، حق دارد که برای کسب حاکمیت تلاش کند و بپذیرد که دیگران نیز صاحب حق هستند که برای تصرف و حاکمیت و جانشینی او بکوشند.(اسماعیلی؛۱۳۸۰: ۱۰۷)
در دیدگاه جامعه شناسان نیز افرادی چون مارشال، مارکس، پارسونز، هابرماس، ترنر و… در زمینه شهروندی نظریه پردازی کرده اند.
۳-۲ مارشال
تی. اچ. مارشال سه نوع حق(مدنی،سیاسی و اجتماعی) در ارتباط با رشد شهروندی تشخیص داده است. وی حقوق مدنی را به حقوق فرد در قانون اطلاق می کند. این حقوق شامل امتیازاتی است که بسیاری از ما آنها را امروز بدیهی می دانیم، اما به دست آوردن آنها زمانی دراز طول کشید(و به هیچ وجه در همۀ کشورها شناخته نشده اند). حقوق مدنی شامل آزادی افراد برای زندگی در هر جایی که انتخاب می کنند، آزادی بیان و مذهب، حق مالکیت و حق دادرسی یکسان در برابر قانون است. دومین نوع حقوق شهروندی حقوق سیاسی است به ویژه حق انتخابات و انتخاب شدن. این حقوق نیز به آسانی و به سرعت به دست نیامد. در حالی که در اروپا مردم حقوق قانونی و سیاسی کسب می کردند در بسیاری از نقاط دیگر جهان استعمار در حال پیشرفت بود. سومین نوع حقوق شهروندی که مارشال تشخیص می دهد حقوق اجتماعی است. این حقوق به حق طبیعی هر فرد برای بهره مند شدن از یک حداقل استاندارد در رفاه اقتصادی و امنیت مربوط می شود. اگر چه در برخی کشورها مانند آلمان قرن ۱۹ انواع مختلف مزایای رفاهی قبل از اینکه حقوق قانونی و سیاسی به طور کامل اجرا شود معمول گردیده بود ولی در بیشتر جوامع حقوق اجتماعی آخرین حقوقی بوده است که پدید آمده است.(گیدنز؛۱۳۸۱: ۳۴۱)
ژانوسکی با بسط نظریه مارشال، شهروندی را عضویت فعال افراد در قلمرو دولت -ملت دانسته که به موجب آن شهروندان از حقوق و تعهدات برابر برخوردارند. وی همچون مارشال به بعد حقوقی شهروندی توجه بیشتری داشته است. به نظر ژانوسکی، حقوق شهروندی حقوقی هستند که گروه های مختلف از آن ها حمایت می کنند و توسط دولت تثبیت و تأیید می شوند و دارای ضمانت اجرایی اند. وی به طور کلی چهارنوع حقوق قانونی، سیاسی، اجتماعی و حقوق مشارکت را از هم متمایز می کند.(شیانی و داودوندی؛۱۳۸۹: ۴۱)
۳-۳ مارکس وبر
در حالیکه وبر درتعریف خود از شهروندی بیشتر به حقوق سیاسی شهروندان مانند حق رأی و حق انتخاب نمایندگان توجه داشت، برداشت مارکسیستی از حقوق، بر پایه جمع گرایی استوار بوده است. مارکس با زیربنا قرار دادن منابع اقتصادی و روبنا قرار دادن آگاهی و شعور انسان ها به شهروندی و حقوق مربوط به آن توجه داشته است. به عقیده وی مجموعه این روابط پایه واقعی بنای حقوقی و سیاسی را می سازند و با صورت های معینی از آگاهی همراه اند. در نظام سرمایه داری نابرابری های وسیع طبقاتی وجود دارد و جایی برای شهروندی و مشارکت افراد نیست، پس شهروندان دارای حقوق برابر نیستند.(شیانی و داودوندی؛۱۳۸۹: ۴۱) مارکس وبر شهروندی را به لحاظ تاریخی با رشد دولت- شهرهای یونان باستان درارتباط می داند. جایی که فضایی عمومی برای ارتباط آزاد و عقلانی میان کنشگران اجتماعی فراهم می ساخت. مفهوم شهر و تکامل تاریخی، هرم های مستقل در تکوین نوعی تفکر تلفیقی در مورد آزادی، فردیت و مدنیت نقش حیاتی داشته است. وی این مشخصه را منحصر به غرب می دانست.(ذکائی؛۱۳۸۰: ۶۹) از نظر وبر، شهروندی درشهرها شکل گرفته است و در حقیقت وابسته به مصلحت اندیشی و تدابیری بود که شهر به عنوان یک اتحادیه ی ایستایی و آیین جمعی که اعضای آن براساس مالکیت زمین شهری و برخورداری از امور، و

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

ظایف و امتیازات ویژه معین می شدند، متعهد به درنظر گرفتن آنها بود. از نظر او شهروند بودن به معنای توانایی مشارکت مردم در تصمیم گیری، تنظیم سیاست ها و نیز شرکت داشتن در انتخاب رهبران بود و امتیازات ویژه ی آنها شامل حق شهروندی به انضمام انحصارات بازار، حقوق تجارت آزاد، جواز مبادله و حق کاهش داد و ستد رقابت آمیز، مشارکت در امور قضایی و موقعیت های ویژه برای مقاصدی چون اهداف نظامی بود.( هزارجریبی؛۱۳۹۰: ۷) همچنین با توجه به این نکته که نظریۀ کنش ریشه در کار مارکس وبر در زمینۀ کنش اجتماعی دارد در چکیده ای که روسکو هینکل از اصول نظریۀ کنش به عمل آورده تأکید این موارد آشکار به چشم می خورد:

عکس مرتبط با اقتصاد

  1. فعالیت های اجتماعی انسان ها از آگاهی به خودشان،دیگران و موقعیت های خارجی سرچشمه می گیرد.
  2. انسان ها در جهت رسیدن به نیت های ذهنی، مقاصد و هدف هایشان عمل می کنند.
  3. آنها وسایل، شیوه های عمل، روشها و ابزارهایی متناسب با هدف هایشان را به کار می برند.
  4. میدان عمل آنها به خاطر شرایط یا مقتضیات تعدیل ناپذیر محدودیت پیدا می کند.
  5. آنها از طریق اعمال اراده یا داوری آنچه را که می خواهند انجام دهند، یا دارند انجام می دهند و یا انجام داده اند، را مورد سنجش و ارزشیابی قرار می دهند.(ریتزر؛۱۳۷۴: ۵۲۸)

۳-۴ پارسونز
پارسونز شهروندی را نتیجه ی ظهور جامعه سرمایه داری صنعتی می داند و معتقد است که تغییراتی که در جامعه صنعتی رخ داده، نظیر شهری شدن، از سوی دیگر عقلانیت بستر مناسبی را برای این پدیده به وجود آورده است. وی با مبنا قراردادن متغیرهای الگویی عام گرایی و جامعه ی مبتنی بر قرارداد عرفی و مدنی تصویری از شهروندی به عنوان کردار اجتماعی معطوف به عضویت اجتماعی و انسجام عرضه می کند.(توسلی و نجاتی حسینی؛۱۳۸۳: ۳۷) از نظر پارسونز یک شهروندی کامل به دور از هرگونه تبعیض اجتماعی به معنی برخورداری همۀ اقشار و گروه های اجتماعی از حقوق و تعهدات شهروندی و آگاهی آنان از حقوق خود است. بنابراین، آگاهی از حقوق شهروندی نیازمند تأمین انواع مختلف منابع و ایجاد فرصت های مناسب و بازتولید ارزش های عام از یک طرف و نگرش مناسب به این حقوق از سوی دیگر است. مهمترین مسألۀ مورد توجه پارسونز گروه هایی است که از امتیازات شهروندی محروم اند. به نظر او گروه هایی که همچنان بر ارزش های کهن خود تأکید دارند و خود را با مقتضیات زمان و شرایط اجتماعی وفق نداده اند درکی از حقوق و امتیازات شهروندی نخواهند داشت.(حسام؛۱۳۸۱: ۱۱) بنابراین افرادی که دارای نگرش های خاص گرایانه هستند، آگاهی کمتری از حقوق خود دارند. در این میان آموزش نقش مهمی را در جامعه پذیری یکپارچه و گستردۀ افراد و ارائۀ نگرش های عام گرایانه ایفا می کند تا به تبع آن زمینۀ آگاهی افراد از حقوق و به تبع آن از وظایفشان، فراهم شود. از سوی دیگر پارسونز شهروندی را نتیجه توسعه مدرنیته و دموکراتیک شدن جوامع می داند. او شهروندی را به سه مقوله کردار اجتماعی، عضویت اجتماعی و انسجام اجتماعی پیوند می دهد و شهروندی را با این سه مقوله کلیدی دارای نوعی احساس تعلق می داند که در نهایت به انسجام اجتماعی منجر می شود. شهروندی کامل به معنای برخورداری همه اقشار وگروه های اجتماعی از حقوق است که باید آن را بشناسند و دیگران نیز این حقوق را محترم بشمارند. به زعم وی گروه هایی که همچنان بر ارزش های کهن خود تأکید دارند و دیدی خاص گرایانه دارند، خود را با مقتضیات زمان و شرایط اجتماعی وفق نداده اند و درکی از حقوق شهروندی ندارند.(حسام؛۱۳۸۱: ۱۱) یک شهروندی کامل به دور از هرگونه تبعیض اجتماعی به معنای برخورداری همه اقشار و گروه های اجتماعی از حقوق و تعهدات شهروندی و آگاهی آنان از حقوق خود است. بنابراین آگاهی از حقوق شهروندی نیازمند تأمین انواع مختلف منابع و ایجاد فرصت های مناسب و بازتولید ارزش های عام ازیک طرف و نگرش مناسب به این حقوق از سوی دیگر است. در این راستا پارسونز با بیان نظریۀ کنش متقابل نمادین نظرات خود را دربارۀ ارتباط بین فرد و جامعه بیان می کند. وی بیان می کند«هر نظام کنش، چه اجتماعی، چه نهادی و چه مربوط به یک گروه کوچک وغیره، یک سلسله صور عام دارد». چرا که هر نظام برای آن که بتواند در عملکرد خود به عنوان یک نظام توفیق یابد به لوازم کارکردی بخصوصی نیاز دارد. این لوازم و ابزارها عبارتند از:
الف)انطباق و سازگاری با محیط
ب)هدف جویی(دست یافتن به هدف)
ج)وحدت و هماهنگی
د)حفظ موجودیت الگویی.
در رابطه با این ابزارها در درون نظام کل(جامعه)نیازهای اصلی عبارتند از:

  • تطابق با محیط به وسیلۀ فعالیت های اقتصادی، البته این کار، تنها برای مراحل برتر حیات اجتماعی موقعیت فراهم می آورد.
  • افراد به دنبال هدف هایی هستند که جامعه به آنها شکل داده و آنها به نوبۀ خود جامعه را هدایت می کنند.
  • هنجارها و قراردادهای نهادی شده در این جامعه نهایتاً از این اهداف و هنجارها نشأت می گیرند.
  • وجود نظام ارزش های فرهنگی فراگیر که توافق عام یا اجماع بر پایه آن استوار شده است.(توسلی؛۱۳۷۳: ۱۸۶)

با این حساب می توان گفت کنش متقابل یعنی این که افراد در ارتباط با یکدیگر عمل می کنند و موجب ساختن عمل یکدیگر می گردند. کنش متقابل صرفاً به منزله تأثیر پذیری از دیگران نیست، بلکه تأثیر و تأثر متقابل در جریان زمان و موقعیت های گوناگون است. در این صورت یک عمل متحول در حال تغییر، مطرح است نه عمل ساده ای که در شرایط محیطی خاصی تحقق پذیرد. عمل انسان صرفاً به واسطه کنش متقابل ایجاد نمی شود، بلکه از کنش متقابل بین افراد نتیجه می شود کنش فرد ناشی از تفکر فرد و تعریف او از موقعیت است.در همین راستا می توان اطاعت و فرمانبرداری افراد در سطج جامعه را با انطباق و سازگاری با محیط مرتبط کرد، تلاش برنامه ریزان شهری برای زیبا سازی شهر را به هدف جویی، آشنایی با حقوق شهروندی را نوعی برقراری وحدت و هماهنگی، و تلاش متقابل مردم و مسؤلین را حفظ موجودیت الگویی دانست.
۳-۵ هابرماس
از دیگر نظریه پردازان این حوزه هابرماس است. از نظر وی با دریافت حوزۀ عموم و جامعۀ مدنی است که افراد نقش شهروندی پیدا می کنند. در نقش شهروندی فرد، به عنوان عضو تمام جامعه ی خود می گردد و شأن حقوقی ویژه ای دارد. حوزه ی عمومی عرصه ای است که در آن فرد به منظور مشارکت در مباحث باز و علنی گرد هم می آیند. در چنین حوزه ای اصول برابری و امکان دسترسی، اصولی غیر قابل حذف هستند. حوزۀ عمومی برخلاف نهادهایی که تحت سلطه خارجی قرار دارند یا دارای روابط قدرت درونی هستند، از اصول مشارکت و نظام دموکراتیک نوید می دهد. درچنین حوزه ای نتیجه و پیامد گفتگو مهم نیست، بلکه مهم این است که روند گفتگو و عقلانیت حاکم بر آن دموکراتیک باشد. برهمین مبنا وی مشارکت را معرف اصلی شهروندی می داند و ٱن را به گونه های مختلف تحلیل کرده است و دسترسی برابر به حقوق مشارکتی را مورد توجه بیشتر قرار می دهد. اعضای جامعه با توجه به توانایی تغییر حیات اجتماعی خود، دریافت حوزۀ عمومی به ایفای نقش شهروندی خواهند پرداخت که پیش شرط ظهور آن تعدد و تکثر در اشکال زندگی، ارتباطات عمومی و مسئولیت حقوق شهروندی است.(شیانی؛۱۳۸۴: ۱۶۷) هابرماس، معتقد است که شهروندی ناشی از تمایز حوزه اقتصادی -سیاسی و شکل گیری حوزه جدیدی به نام حوزه عمومی است. تنها در بافت حوزه عمومی و جامعه مدنی است که افراد به عنوان شهروندان دارای حقوق، عضو تمام عیار جامعه خود می گردند. درجامعه مدنی تصمیم گیری ها از طریق فرآیندهای جمعی و مشارکت فعالانه شهروندان در قالب نهادها، انجمن ها و گروه های مدنی صورت می گیرد. کار این نهادها و گروه ها این است که با ایجاد زمینه مشارکت، آگاهی افراد را افزایش دهند. بر همین مبنا وی مشارکت را معرف اصلی شهروندی می داند و آن را به گونه های مختلف تحلیل کرده است. به زعم هابرماس، حقوق شهروندی تنها در نظام حقوقی مدرن قابل شناسایی است و هسته اصلی نظام حقوقی مدرن را حقوق فرد می سازد. از طرفی شهروندان نیز باید به مشارکت فعال در جامعه بپردازند و براساس احترام متقابل با یکدیگر متحد شوند.(شیانی و داودوندی؛۱۳۸۹: ۴۲ )
۳-۶ پست مدرن
در انتقاد به دنیای مدرن، پست مدرن ها مباحث و مجادلاتی را درباره ارتباط شهروندی با ملیت و جهانی شدن، هویت های مختلف فرهنگی، جنسیت و وضعیت اقلیت ها مطرح کرده اند. چنان که به اعتقاد آنان، ماهیت شهروندی در دوران مدرن دچار تناقض شده و محدودیت در زمینه دولت- ملت، همه شمولی و مساوات طلبی در رویکردهای لیبرال مشاهده می شود که برای دست یابی به شهروندی واقعی باید از میان برداشته شود. فالکس، از جمله پست مدرن هاست که در شهروندی پسامدرن خود به دفاع از لیبرالیسم می پردازد. به عقیده وی حقوق فردی ما تنها هنگامی معنادار هستند که به وسیله احساس تعهد به دیگران حمایت شوند، دیگرانی که هم حقوق ما را به رسمیت می شناسند و هم به ما در ایجاد و پایدار ساختن نهادهای اجتماعی که تحقق حقوق را ممکن می سازند، یاری می رسانند.(شیانی و داودوندی؛۱۳۸۹: ۴۳)
یانگ، از دیگر متفکران پست مدرن با گسست از سنت لیبرال معتقد است که ادعای لیبرال ها درباره حقوق شهروندی به سرکوب اقلیت ها و نفی تفاوت ها منجر می شود. وی با تأکید بر حقوق گروهی، شهروندی را نوعی قرارداد اجتماعی می داند که هدف اصلی آن ارتقاء امنیت و رفاه در جامعه است و ضرورتاً به این امر می پردازد که افراد جامعه چگونه باید رفتار کنند تا به این هدف برسند. در راستای تأکید بر حقوق گروهی، کیملیکا در پی احیای نوعی نظریه لیبرالی است که حقوق اقلیت ها را محترم بشمارد. بنابر نظر وی، به رسمیت شناختن تفاوت های فرهنگی از طریق اعطای حقوق شهروندی چند قومی متمایز، به یکپارچگی کامل کمک می کند. پس هر دو متفکر معتقدند که شهروندی باید در گروه های اجتماعی ریشه داشته باشد و نمی تواند یک موقعیت کاملاً فردی باشد. (شیانی و داودوندی؛۱۳۸۹: ۴۴)
همان گونه که در نظریات بالا خواندیم بسیاری از جامعه شناسان نظریاتی شبیه به مارشال ارائه کرده اند. مارکس به حقوق سیاسی و اقتصادی اشاره دارد و آن را به لحاظ تاریخی با رشد دولت – شهرهای یونان باستان درارتباط می داند، جایی که فضایی عمومی برای ارتباط آزاد و عقلانی میان کنشگران اجتماعی فراهم می ساخت. از سوی دیگر، پارسونز شهروندی را نتیجه ی ظهور جامعه سرمایه داری صنعتی می داند و معتقد است که تغییراتی که درجامعه صنعتی رخ داده، نظیر شهری شدن و عقلانیت بستر مناسبی را برای این پدیده به وجو
د آورده است. وی با مبنا قراردادن متغیرهای الگویی عام گرایی و جامعۀ مبتنی بر قرارداد عرفی و مدنی تصویری از شهروندی به عنوان کردار اجتماعی معطوف به عضویت اجتماعی و انسجام عرضه می کند. در جایی دیگر هابرماس معتقد است افراد با دریافت حوزۀ عموم و جامعۀ مدنی است که نقش شهروندی پید ا می کنند. همچنین وی معتقد است که شهروندی ناشی از تمایز حوزه اقتصادی -سیاسی و شکل گیری حوزه جدیدی به نام حوزه عمومی است. در بین مکاتب نیز، نظریه پردازان مکتب پست مدرن معتقدند ماهیت شهروندی در دوران مدرن دچار تناقض شده و محدودیت در زمینه دولت -ملت، همه شمولی و مساوات طلبی در رویکردهای لیبرال مشاهده می شود که برای دست یابی به شهروندی واقعی باید از میان برداشته شود پس می توان چنین نتیجه گرفت که شهروندی وحقوق مربوط به آن در بین همۀ نظریات مورد توجه و اعتنا است.
۳-۷ دورکیم
دورکیم اعتقاد دارد در جوامع جدید فردگرا شده، همبستگی قدیمی از بین رفته و جای آن همبستگی جدیدی بوجود آمده و لذا کلیت جامعه حفظ می شود. جامعۀ فردگراتر، همبسته تر می شود.تقسیم کار از منظر او صرفاً یک مقولۀ اقتصادی نیست. اثرات اقتصادی این پدیده در برابر کارکرد های اخلاقی و اجتماعی آن ناچیز است. بنابراین، تقسیم کار نیز یک پدیدۀ اجتماعی است. تقسیم کار همان تمایز یابی و پیچیده ترشدن امور است. تراکم مادی و معنوی علت تقسیم کار است. مقصود از تراکم مادی رشد جمعیت بر اثر مهاجرت و زاد و ولد است. منظور از تراکم اخلاقی گسترش و شدت ارتباطات بوده است. وی پس از آن به دو مفهوم همبستگی مکانیکی و همبستگی ارگانیکی اشاره دارد و این همبستگی را به جامعه منتقل می کند و آنها را اینگونه بیان می کند:
۳-۷-۱ جامعه مکانیکی: در جامعه مکانیکی تفاوت وجود ندارد و افراد برمبنای مشاهدات همبستگی می آفرینند. این نوع همبستگی در جایی رواج دارد که حداقل تفاوت های فردی وجود دارد و اعضای جامعه از نظر دلبستگی به خیر همگانی بسیار همسان یکدیگر می باشند. همبستگی ناشی از همانندی، زمانی به اوج خود می رسد که وجدان فردی یکایک اعضای جامعه، منطبق با وجدان جمعی پرورش یابد و از هر نظر با آنها یکی شود. این جامعه سرکوبگر است و خطاکار مجازات می شود. انواع مجازات های زاجره و تنبیهی در آن وجود دارد. وجدان جمعی خارج از افراد وجود دارد و نظم اجتماعی را می آفریند.( وجدان جمعی: محکم ترین ارزش ها و هنجارها که مشترک در میان اکثر افراد است و با قانون سرکوبگر به مورد اجرا گذاشته می شود ) تقسیم کار در سطحی بنیادی و بسیار ساده است. یکپارچگی نظام با یکپارچگی اجتماعی یکسان است.
۳-۷-۲ جامعه ارگانیکی: برعکس همبستگی ارگانیک نه از همانندی های جامعه بلکه از تفاوت هایشان پرورش می یابد. اینگونه همبستگی فراوردۀ تقسیم کار است. هرچه کارکردهای یک جامعه تفاوت بیشتری یابند، تفاوت میان اعضای آن نیز فزونتر خواهد شد. اعضای این جامعه به وظایف و نقش های تمایز یافته به شدت وابسته می باشند. وابستگی متقابلشان بیشتر است و کمتر به باورهای مشترک می رسند. مجازات ها از طریق قانون جبران خسارت است. یعنی از حقوق ترمیمی، مدنی، اساسی و تجاری استفاده می شود.(دورکیم ؛۱۳۹۶)
۳-۸ فستینگر
فستینگر در مقاله ای که در سال ۱۹۵۴ به چاپ رساند، فرایند تأثیرگذاری افکار در گروه های اجتماعی را به بحث گذاشت. در این مقاله که تحت عنوان«تئوری فرایند مقایسه ی اجتماعی»چاپ شد، تأثیر مقایسه ی اجتماعی و ارزیابی افکار و توانایی ها بر شکل گیری افکار در گروه بحث و بررسی شد. به اعتقاد فستینگر تئوری او قادر است واقعیت های فراوانی را تبیین کند و فرضیه های آزمون پذیر بسیاری نیز از آن اشتقاق می یابند. خلاصه ای از این تئوری در قالب قضایای محوری و نتایج علمی آنها به شرح زیر ارائه می گردد:
قضیه اوّل: در ارگانیسم بشر سائقه ای وجود دارد که او را به ارزیابی افکار و توانایی هایش وادار می سازد. اگر چه در نگاه اوّل به نظر می رسد که تفاوت زیادی میان افکار و توانایی ها وجود دارد، اما پیوند کارکردی نزدیکی میان این دو وجود دارد، زیرا آنها در پیوند با یکدیگر بر رفتار تأثیر می گذارند. در واقع شناخت و ارزیابی فرد از موقعیت و توانایی های خود، رفتار او را شکل می دهد و اگر این شناخت و ارزیابی درست نباشد شکست و تنبیه او را در پی خواهد داشت.
قضیه دوم: در شرایطی که معیارهای عینی غیر اجتماعی در دسترس نباشد، افراد افکار و استعدادهای خود را با مقایسه با افکار و توانایی های دیگران ارزیابی می کنند. به عنوان مثال برای ارزیابی سرعت و قدرت دوندگی یک فرد می توان شاخص هایی عینی در نظر گرفت، اما برای ارزیابی مزایای یک کاندیدای سیاسی یا قضاوت درباره ی اجتناب ناپذیر بودن جنگ، چنین شاخص هایی وجود ندارد و به ناچار در ارزیابی و قضاوت باید از معیارهای اجتماعی و ذهنی استفاده کرد.
قضیه سوم: تمایل افراد به مقایسه ی خودشان با دیگران، در صورتی که تفاوت زیادی میان افکار و توانایی های آنان وجود داشته باشد، کاهش می یابد. افراد مایل نیستند که افکار و استعدادهای خود را با کسانی مقایسه کنند که تفاوت فاحشی با آنان دارند. به عنوان مثال کسی که تازه بازی شطرنج را یاد گرفته است، خود را با قهرمانان برجسته شطرنج مقایسه نمی کند.
نتیجه ای که فستینگر می گیرد این است که در ارزیابی افکار و استعدادها، امکان ان
تخاب مبنای مقایسه برای افراد وجود دارد و عامل مهمی که در این انتخاب تعیین کننده است، میزان تشابه یا تفاوت میان مقایسه کننده و مقایسه شونده است.
قضیه چهارم: همواره سائقه و انگیزه ای برای رشد و تقویت توانایی ها و استعدادها وجود دارد. اما چنین چیزی در مورد افکار صادق نیست، زیرا برتری قائل شدن برای یک فکر معنی ندارد. افکار می توانند درست و معتبر یا نادرست و غلط باشند ولی تقویت و پیشرفت فکری معنی دار نیست.
قضیه پنجم: تغییر توانایی ها با محدودیت ها و موانعی عینی و غیر اجتماعی مواجه است در حالی که این گونه موانع غالباً در مورد تغییر افکار و آراء وجود ندارد. تغییر فکر ممکن است مشکلاتی اجتماعی یا عاطفی و شخصیتی داشته باشد، ولی تغییر توانایی های فردی بسیاری اوقات نیاز به مقدمات و لوازمی عینی دارد که از اختیار فرد به کلی بیرون است. اما از آنجا که تغییر توانایی ها همیشه مقدور نیست و تغییر افکار جهت هماهنگی با سایر اعضای گروه هم با دشواری هایی همراه است، فرد ممکن است برای کاهش فشار ناشی از ناهمگونی با دیگران یکی از مواضع سه گانه زیر را اتخاذ کند: وقتی که تفاوت هایی میان فرد و سایر اعضای گروه از حیث افکار یا استعدادها وجود داشته باشد، ممکن است تغییراتی در موضع و موقعیت خود پدید آورد و خود را با دیگران همساز کند. یا در این شرایط ممکن است که فرد تلاش کند دیگران را به خود نزدیک سازد و آنان را تغییر دهد. ایجاد تغییرات تا زمانی که مربوط به ایده ها و افکار باشد، عملی تر است اما همان طور که در قضیه اخیر اشاره شد، تغییر توانایی ها با موانعی محیطی مواجه می شود. بنا براین تغییر توانایی درسی یا ورزشی اعضای یک کلاس به مراتب مشکل تر از تغییر نگرش های آنان درباره ی موضوعی خاص است. تغییر توانایی ها جهت رسیدن به یکنواختی و هماهنگی اعضای گروه گر چه امکان پذیر است، اما هم میزان آن ناچیز است و هم مقدمات و زمان بسیار زیادی نیاز دارد. و یا در صورتی که شرایط دیگر اعضای گروه تفاوت بسیار زیادی با فرد داشته باشد، وی به سمت ترک مقایسه سوق پیدا خواهد کرد و ممکن است اساسا موقعیت مقایسه را به هم بزند یا رابطه ی خودش را با گروه قطع کند، از گروه خارج شود و موقعیت جدیدی برای مقایسه و ارزیابی افکار و عقاید خود پیدا کند. البته این شرایط پیامدهایی نیز در بر دارد که در قضیه ششم مطرح می شود.
قضیه ششم: ترک مقایسه با دیگران به خصوص در زمینه ی افکار و عقاید، همراه با احساس خفت و کوچکی و حتی دشمنی خواهد بود، تا جایی که ادامه مقایسه می تواند عواقب ناگواری برای فرد به دنبال بیاورد.
قضیه هفتم: هر چه اهمیت گروهی که مبنای مقایسه قرار می گیرد، بیشتر باشد، فشار جهت هم شکلی فرد با گروه بیشتر می شود. همچنین هر چه انگیزه ی فرد برای مقایسه ی خود با گروه بیشتر باشد، تلاش بیشتری برای تغییر افکار و استعدادهایش جهت هم شکلی با گروه خواهد کرد. بر همین اساس، هر چه اهمیت یک فکر یا توانایی خاص یا ارتباط آن با رفتارهای جاری و مهم بیشتر باشد، فشار بیشتری برای رفع تفاوت ها و ناهمگونی های موجود در گروه بروز می کند.
قضیه هشتم: اگر تفاوت بین فرد و کسانی که مبنای مقایسه قرار می گیرند، ثابت و لایتغیر باشد، تمایل وی به مقایسه خود با آنان کاهش می یابد.
قضیه نهم: وقتی مجموعه ای از افکار و استعدادهای افراد در گروه مورد ارزیابی آنان قرار گیرد، واکنش های کسانی که به اکثریت نزدیکترند، با واکنش دیگران متفاوت خواهد بود. این افراد تمایل بیشتری دارند که دیگران را تغییر دهند و کمتر به تغییر در وضع خودشان میل دارند، در حالی که کسانی که در حاشیه قرار می گیرند، آمادگی بیشتری برای پذیرش تغییر در وضعیت خود پیدا می کنند. (ریتزر؛۱۳۷۴)
با توجه به دیدگاه فستینگر وهمچنین اهمیت افکار افراد که در آن تبیین می شود می توان گفت توجه به نوع منش و افکار افراد جامعه می توان طراحی شهری را به سمت و سویی سوق داد که در آن نه تنها نیازهای افراد ملاک قرار می گیرد، بلکه به اافکار و ارزشها در طراحی شهری نیز توجه دارد. همچنین فستینگر توجه به توانایی های افراد را مورد توجه قرار می دهد و این تفاوت را راه حلی برای تشویق بیشتر افراد در جامعه می داند و معتقد است شهروندان برای اینکه از مقایسه با دیگران مورد تمسخر و خفت قرار نگیرند با تلاش برای برطرف کردن ضعف ها به حل مشکل خود می پردازند.
فصل چهارم:
روش شناسی

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  • milad milad
  • ۰
  • ۰

:
طبقهبندی و تجزیه و تحلیل درست داده ها و استفاده صحیح از تکنیکهای آماری به تبع استفاده از روش های مناسب پژوهش در نهایت منجر به دستیابی به نتایج قابل اتکا خواهد شد.
در این فصل به تجزیه و تحلیل یافته های حاصل از پرسشنامه در دو سطح توصیفی و استنباطی پرداخته خواهد شد. در ابتدا از شاخصهای آمار توصیفی مانند فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار برای بررسی و تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به ویژگیهای عمومی پاسخگویان استفاده شده است و سپس شاخصهای آمار استنباطی مورد استفاده قرار گرفته شده است. به این ترتیب که با بهره گرفتن از آزمون t تک متغیره، فرضیه های تحقیق مورد سنجش قرار گرفته شده و سپس جهت تحلیل دیدگاه پاسخگویان بر اساس جنسیت و وضعیت استخدامی از آزمون t مستقل دو نمونه ای استفاده شده است. جهت تحلیل دیدگاه پاسخگویان بر اساس سن، مرتبه سازمانی و مدرک تحصیلی نیز از آزمون تحلیل واریانس تک عاملی استفاده شده است.
۴-۲ تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به ویژگیهای عمومی پاسخگویان
در این قسمت به توصیف داده های مربوط به ویژگیهای عمومی پاسخگویان یعنی جنسیت، سن، مرتبه سازمانی، میزان تحصیلات و وضعیت استخدامی پرداخته شده است.
جنسیت : ۹۵ نفر از کل پاسخگویان مرد بودهاند که ۸۸ درصد پاسخگویان را تشکیل دادهاند و ۱۲ در صد پاسخگویان زن میباشند.
وضعیت استخدامی : ۸۷ درصد کارکنان رسمی و ۱۳ درصد آنان نیز به صورت پیمانی در ستاد ناجا مشغول کارند.
سن: بیشترین فراوانی مربو ط به گروه سنی ۳۰ تا ۴۰ سال است که شامل ۴۹ نفر میباشد و گروه سنی کمتر از ۳۰ سال کمترین فراوانی را با تعداد ۱۴ نفر به خود اختصاص داده است.
مدرک تحصیلی: بیشترین فراوانی مربوط به افراد دارای مدرک تحصیلی کاردانی و کارشناسی است که شامل ۵۳ نفر میباشد و افرادی که مدرک تحصیلی آنها فوق لیسانس است کمترین فراوانی را با تعداد ۸ نفر به خود اختصاص داده است.
مرتبه سازمانی: بیشترین فراوانی مربوط به افسران جزء یا کارمندان همطراز است که شامل ۵۷ نفر می باشد و افسران ارشد یا کارمندان همطرازکمترین فراوانی را با تعداد ۲۴ نفر به خود اختصاص دادهاند.
مشروح اطلاعات مربوط به ویژگیهای عمومی در جدول ۴-۱ ارائه گردیده است.
جدول ۴-۱- تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به ویژگیهای عمومی پاسخگویان
۵۰

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

درصد فراوانی تجمعی درصد فراوانی فراوانی فرضیه ها
۸۸ ۸۸ ۹۵ مرد جنسیت
۱۰۰ ۱۲ ۱۳ زن
۱۰۰ ۱۰۸ کل
۸۷ ۸۷ ۹۴ رسمی وضعیت استخدامی
۱۰۰ ۱۳ ۱۴ پیمانی
۱۰۰ ۱۰۸ کل
۹/۱۲ ۹/۱۲ ۱۴ کمتر از ۳۰ سال سن
۴/۵۶ ۵/۴۳ ۴۹ ۳۰ تا ۴۰ سال
۶/۸۳ ۸/۲۶ ۲۹ ۴۰ تا ۵۰ سال
۱۰۰ ۴/۱۴ ۱۶ بالای ۵۰ سال
۱۰۰ ۱۰۸ کل
۳/۸ ۳/۸ ۹ کمتر از دیپلم مدرک تحصیلی
۵/۴۳ ۲/۳۵ ۳۸ دیپلم
۶/۹۲ ۱/۴۹ ۵۳ کاردانی و کارشناسی
۱۰۰ ۴/۷ ۸ کارشناسی ارشد
۱۰۰ ۱۰۸ کل
۲۵ ۲۵ ۲۷ درجه داری/ کارمندان همطراز مرتبه سازمانی
۷/۷۷ ۷/۵۲ ۵۷ افسران جزء/ کارمندان همطراز
۱۰۰ ۳/۲۲ ۲۴ افسران ارشد/ کارمندان همطراز
۱۰۰ ۱۰۸ کل

۴-۳ آزمون فرضیه های پژوهش
۵۱
فرضیه های پژوهش با بهره گرفتن از معیار t تک نمونه مورد آزمون قرارگرفته شدهاند. نتایج حاصل از این تجزیه وتحلیل برای هر یک از فرضیه ها به صورت زیر است. برای نمونه پیش از آزمون هر فرضیه، میانگین هر یک از سؤالات مربوط به آن فرضیه به تفکیک برآورد گردیده است. همچنین فراوانی، درصد فراوانی و درصد فراوانی تجمعی نظرات پاسخگویان برای هر یک از سؤالات به تفکیک برآورد گردیده است.
۴-۳-۱ آزمون فرضیه شماره ۱:
فرضیه شماره ۱: ارزیابی عملکرد در ستاد ناجا بر انگیزش نیروی انسانی تاثیر دارد.
در جدول شماره ۴-۲- میانگین ، انحراف استاندارد و انحراف معیار میانگین نمرات پاسخگویان به سئوالات این فرضیه آمده است .
جدول شماره ۴-۲- آمار توصیفی انگیزش

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیر
مورد بررسی
تعداد
پاسخگویان
میانگین انحراف
استاندارد
انحراف استاندارد میانگین
انگیزش ۱۰۸ ۷۰۳/۱۲ ۵۶۹/۲ ۲۴۷/۰

در جدول شماره ۴-۳ مقدار آماره t و درجه آزادی این آزمون و سطح معنی داری و میانگین انحرافات و یک فاصله اطمینان ۹۵ درصد برای میانگین انحرافات بدست آمده است .
جدول شماره ۴-۳- آزمون t فرضیه اول

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیر مورد بررسی مقدار
آماره t
درجه
آزادی
سطح
معنی
داری
میانگین انحرافات فاصله اطمینان ۹۵ %
برای انحرافات از میانگین
کران پایین
فاصله اطمینان
کران بالا
فاصله اطمینان
انگیزش ۲۴/۳۹ ۱۰۷ ۰۰۰/۰ ۷۰۳/۹ ۲۱۳/۹ ۱۹۳/۱۰

با توجه به جدول شماره ۳ و مقایسه سطح معنی داری ۰۰۰% با مقدار ۰۵% ، چون سطح معنی داری ۰۰۰% و کمتر از مقدار ۰۵% است فرض  رد می شود . بنابراین با اطمینان ۹۵ % بین ارزیابی عملکرد و انگیزش نیروی انسانی رابطه معنی داری وجود دارد و این فرضیه پذیرفته می شود.
۵۲
۴-۳-۲ آزمون فرضیه شماره ۲
فرضیه شماره ۲: ارزیابی عملکرد در ستاد ناجا بر رضایت شغلی نیروی انسانی تاثیر دارد.
در جدول شماره ۴-۴ میانگین ، انحراف استاندارد و انحراف معیار میانگین نمرات پاسخگویان به سئوالات این فرضیه آمده است .
جدول شماره ۴-۴- آمار توصیفی رضایت شغلی

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیر
مورد بررسی
تعداد
پاسخگویان
میانگین انحراف
استاندارد
انحراف استاندارد میانگین
رضایت شغلی ۱۰۸ ۱۵۷/۱۳ ۲۷۶/۲ ۲۱۹/۰

در جدول شماره ۴-۵ ، مقدار آماره tو درجه آزادی این آزمون و سطح معنی داری و میانگین انحرافات و یک فاصله اطمینان ۹۵ درصد برای میانگین انحرافات بدست آمده است .
جدول شماره ۴-۵- آزمون t فرضیه دوم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیر مورد بررسی مقدار
آماره t
درجه
آزادی
سطح
معنی
داری
میانگین انحرافات فاصله اطمینان ۹۵ %
برای انحرافات از میانگین
کران پایین
فاصله اطمینان
کران بالا
فاصله اطمینان
رضایت شغلی ۳۷۷/۴۶ ۱۰۷ ۰۰۰/۰ ۱۵۷/۱۰ ۷۲۳/۹ ۵۹۱/۱۰

با توجه به جدول شماره ۴-۵ و مقایسه سطح معنی داری ۰۰۰% با مقدار ۰۵% ، چون سطح معنی داری ۰۰۰% و کمتر از مقدار ۰۵% است فرض  رد می شود . بنابراین با اطمینان ۹۵ % بین ارزیابی عملکرد و رضایت شغلی رابطه معنی داری وجود دارد و این فرضیه پذیرفته می شود .
۵۳
۴-۳-۳ آزمون فرضیه شماره ۳
فرضیه شماره۳ : ارزیابی عملکرد در ستاد ناجا بر خلاقیت و نوآوری نیروی انسانی تاثیر دارد.
در جدول شماره ۴-۶ میانگین ، انحراف استاندارد و انحراف معیار میانگین نمرات پاسخگویان به سئوالات این فرضیه آمده است .
جدول شماره ۴-۶-آمار توصیفی خلاقیت و نوآوری

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیر
مورد بررسی
تعداد
پاسخگویان
میانگین انحراف
استاندارد
انحراف استاندارد میانگین
خلاقیت و نو آوری ۱۰۸ ۷۲۲/۱۱ ۳۷۹/۲ ۲۲۸/۰

درجدول شماره ۴-۷ مقدار آماره t و درجه آزادی این آزمون و سطح معنی داری و میانگین انحرافات و یک فاصله اطمینان ۹۵ درصد برای میانگین انحرافات بدست آمده است .
جدول شماره ۴-۷- آزمون t فرضیه سوم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیر مورد بررسی مقدار
آماره t
درجه
آزادی
سطح
معنی
داری
میانگین انحرافات فاصله اطمینان ۹۵ %
برای انحرافات از میانگین
کران پایین
فاصله اطمینان
کران بالا
فاصله اطمینان
خلاقیت و نو آوری ۰۹۹/۳۸ ۱۰۷ ۰۰۰/۰ ۷۲۲/۸ ۲۶۸/۸ ۱۷۶/۹

با توجه به جدول شماره ۴-۷ و مقایسه سطح معنی داری ۰۰۰% با مقدار ۰۵% ، چون سطح معنی داری ۰۰۰% و کمتر از مقدار ۰۵% است فرض  رد می شود . بنابراین با اطمینان ۹۵ % بین ارزیابی عملکرد و خلاقیت و نو آوری رابطه معنی داری وجود دارد و این فرضیه پذیرفته می شود .
۵۴
۴-۳-۴ آزمون فرضیه شماره ۴
فرضیه شماره ۴ : ارزیابی عملکرد در ستاد ناجا بر گرایش نیروی انسانی به آموزش تاثیر دارد.
در جدول شماره ۴-۸ میانگین ، انحراف استاندارد و انحراف معیار میانگین نمرات پاسخگویان به سئوالات این فرضیه آمده است .
جدول شماره ۴-۸- آمار توصیفی گرایش به آموزش

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیر
مورد بررسی
تعداد
پاسخگویان
میانگین انحراف
استاندارد
انحراف استاندارد میانگین
گرایش به آموزش ۱۰۸ ۸۴۲/۱۲ ۲۷۶/۲ ۲۱۹/۰

در جدول شماره ۴-۹ ، مقدار آماره t و درجه آزادی این آزمون و سطح معنی داری و میانگین انحرافات و یک فاصله اطمینان ۹۵ درصد برای میانگین انحرافات بدست آمده است .
جدول شماره ۴-۹- آزمون t فرضیه چهارم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیر مورد بررسی مقدار
آماره t
درجه
آزادی
سطح
معنی
داری
میانگین انحرافات فاصله اطمینان ۹۵ %
برای انحرافات از میانگین
کران پایین
فاصله اطمینان
کران بالا
فاصله اطمینان
گرایش به آموزش ۹۴/۴۴ ۱۰۷ ۰۰۰/۰ ۸۴۲/۹ ۴۰۸/۹ ۲۷۶/۱۰

با توجه به جدول شماره ۴-۹ و مقایسه سطح معنی داری ۰۰۰% با مقدار ۰۵% ، چون سطح معنی داری ۰۰۰% و کمتر از مقدار ۰۵% است فرض  رد می شود . بنابراین با اطمینان ۹۵ % بین ارزیابی عملکرد و گرایش به آموزش رابطه معنی داری وجود دارد و این فرضیه پذیرفته می شود .
۵۵
۲
۴-۳-۵ آزمون فرضیه شماره ۵
فرضیه شماره ۵ : ارزیابی عملکرد در ستاد ناجا بر ماندگاری نیروی انسانی تاثیر دارد.
در جدول شماره ۴-۱۰ میانگین ، انحراف استاندارد و انحراف معیار میانگین نمرات پاسخگویان به سئوالات این فرضیه آمده است .
جدول شماره ۴-۱۰- آمار توصیفی ماندگاری نیروی انسانی

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیر
مورد بررسی
تعداد
پاسخگویان
میانگین انحراف
استاندارد
انحراف استاندارد میانگین
ماندگاری نیروی انسانی ۱۰۸ ۵۹۲/۱۲ ۵۰۲/۲ ۲۴۰/۰

در جدول شماره ۴-۱۱ ،مقدار آماره t و درجه آزادی این آزمون و سطح معنی داری و میانگین انحرافات و یک فاصله اطمینان ۹۵ درصد برای میانگین انحرافات بدست آمده است .
جدول شماره ۴-۱۱- آزمون t فرضیه پنجم

  • milad milad
  • ۰
  • ۰

امام خمینی در خصوص ملاک کلی مصرف انفال این گونه می فرمایند : دولت در مورد این اموال ولی امر در تصرف در جهت مصالح موضوعه است. ( موسوی خمینی ۱۳۶۸).
این نشان می دهد که اساساً حاکم اسلام بر طبق تشخیص خود از مصلحت افراد و جامعه برای این منابع تصمیم می گیرد که البته به این معنا نیست که بدون ضابطه و چارچوب باشد.
به طوری که در هر عصری باید بر اساس مقتضیات زمانی و مکانی مطالعات و پژوهش های لازم در خصوص بهترین مدل بهره برداری و مصرف این منابع استخراج شده و سیاستگذاری و تصمیم گیری مناسب صورت بگیرد.
در نظام اساسی مبتنی بر ولایت فقیه تصرفات و سیاستگذاری فقیه نیز مقید به رعایت مصالح مسلمین است امام خمینی «ره» بر این نکته این گونه تاکید می نماید: والی هر که باشد مجری احکام شریعت و اقامه کننده حدود الهی و گیرنده خراج و مالیات هاست و در آنها به گونه ای که صلاح مسلمین باشد تصرف می کند.
در پرداختن مالیات ها همه یکسان هستند و همچنین در صورتی که مصالح اقتضا کند و مردم را به آنچه والی در آنها صلاحیت دارد فرمان می دهد و بر مردم واجب است اطاعت کنند. (امام خمینی کتاب البیع ج ۴، ص ۴۶۷)
در خصوص سیاستگذاری در باب مصرف درآمدهای انفال و درآمدهای عمومی که در مدیریت حکومت اسلامی قرار دارد حاکم اسلامی بر اساس ساز و کار خاص گروه های تخصصی و توانمندهای علمی و اخلاقی خود مسائل را شناسایی کرده و سپس بر اساس مقتضیات و شرایط اولویت بندی می کند و به صدور احکام مورد نیاز می پردازد.

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

۲-۳-۶- اصول و راهبردهای مصرف انفال در دولت اسلامی

دولت اسلامی در ابعاد مختلف دارای اهدافی است که با داشتن ابزارهای متنوع تامین مالی می تواند به اهداف کلان خود در ابعاد گوناگون برسد که به بیاتی دیگر نشان دهنده وظایف دولت و یا حکومت اسلامی است این وظایف در حوزه های مختلفی چون رشد و توسعه عدالت رفع فقر و فراهم نمودن شرایط کار و کسب درآمد تعلیم و تربیت مطرح است که هر یک دارای مبانی نقلی و سیره ائمه «ع» در زمان خلافت و حکومت ایشان است پس آنچه به عنوان سیاست های مصرف انفال و منابع حاصل از آن طرح خواهد شد انعکاس وظایف دولت اسلامی است.
نکته قابل ذکر این است که اگرچه دولت اسلامی مالکیت و در برخی حوزه های عمومی مدیریت منابع را بر عهده دارد ولی بدین معنا نیست که خود دولت یا حکومت باید بهره برداری انفال و ثروت های طبیعی را مستقیما بر عهده بگیرد بلکه می تواند با بهره گرفتن از قراردادهایی همچون واگذاری مدیریت بهره برداری قراردادهای مساقات و مزارعه قراردادهای مشارکت با بخش خصوصی و مناسب با مورد به مدیریت این منابع بپردازد.
قبل از ارائه سیاست ها باید به بررسی قواعد و اصول حاکم بر مدیریت انفال بپردازیم بخشی از این قواعد و اصول ناظر بر ماهیت منابع و ثروت های طبیعی است و بخشی دیگر ناظر بر قواعد اسلامی است که ذیلا اشاره می شود.

۲-۳-۶-۱- اصل نقش حاکمیتی دولت در انفال

مالکیت یا تحت نظارت بودن منابع انفال در دست حکومت اسلامی به معنای این نیست که دولت و یا مجموعه حکومت باید تصدی و بهره برداری مستقیم از منابع را برعهده بگیرد زیرا شان دولت در بهره برداری از منابع عمومی سیاستگذاری حاکمیت و نظارت است.
که می تواند با بهره گرفتن از واگذاری مشروط و یا عقد قرار داد با بخش های خصوصی و مردم به بهره برداری از منابع انفال بپردازد. سیره پیامبر ( ص ) و امامان معصومین (ع) و خلفای دیگر در مورد انفال و فی ء این نبوده که دولت متصدی بهره برداری از این منابع شود بلکه سیره در واگذاری بهره برداری به مردم و نظارت و هدایت درآمدهای حاصل به رفع نیازهای دولت اسلامی بوده است.

۲-۳-۶-۲-اصل مصلحت عمومی

اصل مصلحت در مصرف منابع و ثروت های عمومی به این مسئله اشاره می کند که منافع حاصل از مصرف انفال نباید منحصر به گروهای خاصی شود بلکه سیاستگذاری در باب بهره برداری و مصرف درآمدهای حاصل باید به گونه ای باشد که به طور وسیعی منافع آن متوجه عموم مردم شود.
بنابراین مواردی همچون رشد اقتصادی و افزایش اشتغال ، امنیت جامعه ، حفظ نظام و یا اجرای برنامه های ملی عام المنفعه و مانند آن در اولویت خواهند بود. البته ذکر این نکته ضروری است که وجود ولایت فقیه و مدیریت آن بر انفال این امکان را می دهد که بر اساس مقتضیات زمان و مکان هر جا که مصلحت بالاتری وجود داشته باشد ، به اجرای آن پرداخته خواهد شد.

عکس مرتبط با اقتصاد

۲-۳-۶-۳-اصل آبادانی و عدم تعطیل منابع انفال

خداوند انسان ها و زمین را آفرید و آنان را مأمور به آبادانی آن ساخته است ۱« هو انشاکم من الارض و استعمر کم فیها « هود آیه ۶۱ ». از این رو روایات مشوق احیاء و آبادانی زمین است و بر آن آثار حقوقی مترتب می کند و از اهمال و سستی در آباد کردن زمین که در اختیار کسی قرار گرفته و تعطیل و راکد گذاشتن آن پرهیز می دهد.
کسانی که منابع انفال به صورت اقطاع و یا بر اساس یک قرارداد مشخص برای بهره برداری در اختیار آنان می گیرند ، موظفند آن را در یک فرصت معمول و متعارف مورد بهره برداری قرار دهند چنانچه آن را رها کرده و به آبادانی یا بهره برداری آن نپردازند از آنان گرفته می شود.و به افراد حقیقی یا حقوقی دیگر برای بهره برداری واگذار می شود . افزون بر این افرادی که حق بهره برداری از منابع انفال به آنان داده می شود باید به صورت فعال و مستمر از این منابع بهره برداری کنند.
اگر در ادامه کار آن را تعطیل کنند از آنان گرفته خواهد شد این اصل برگرفته از نظرات بسیاری از فقها در باب انفال است به عنوان مثال شیخ طوسی در این باره قائل است زمینی که مالکی ندارد و متعلق به امام است بر کسی که آن را احیا می کند لازم است مالیات اراضی آن را به امام بپردازد و امام نمی تواند آن زمین را از او بگیرد و به دیگری بدهد مگر اینکه احیا کننده به آباد کردن آن اقدام نکنند و آن چنان که دیگری به آبادی آن می پردازد و مال القباله ای را که شخص دیگری می دهد نپردازد.[۱۵]
محقق حلی نیز در خصوص احیا موات بیان می کنند اگر امام «ع» غایب باشد احیا کننده زمین موات مادامی که به آبادانی آن اقدام می کند نسبت به زمین حق اولویت دارد پس اگر آن را رها کند و آثار آبادی آن از بین برود و دیگری آن را احیا کند.
مالک آن خواهد شد و امام «ع» با ظهور خود حق دارد از او خلع بد کند[۱۶].
در جای دیگری علامه حلی می فرماید در زمان غیبت امام معصوم احیا کننده یک زمین موات تا زمانی که به عمران و آبادانی آن بپردازد مستحق بهره برداری است.( حلی ۱۳۸۸ ق)

۲-۳-۶-۴- اصل توانایی افراد در واگذاری و بهره برداری از منابع انفال

چنانچه تصمیم بر این باشد که منابع خاصی از انفال برای بهره برداری واگذار شود توانایی بهره بردار حقیقی یا حقوقی در استفاده بهینه و کارا از منابع نیز باید مد نظر قرار بگیرد بر این اساس توزیع مساوی منابع انفال به همه مردم برای بهرداری مبنا قرار نمی گیرد بلکه مهارت و توانایی نیز یکی از ملاک ها قرار می گیرد مرحوم علامه حلی در تذکره می فرماید سزاوار نیست تحجیر کنند.آن مقدار تحجیر کند که نمی تواند به آبادی آن قیام کند پس اگر بیشتر تحجیر کرد حاکم او را الزام می کند که آباد کند یا از مقدار اضافی دست بر دارد و بدهد به کسی که آن را آباد کند.[۱۷]

۲-۳-۶-۵- اصل عدم اتکای هزینه های مصرفی به انفال

در ادبیات اقتصادی چند دهه گذشته مسئله زیان بار بودن اتکا به منابع طبیعی و درآمدهای حاصل از آن و رابطه منفی بین افزایش درآمدهای حاصل از فروش منابع طبیعی و رشد اقتصادی بسیار مورد تاکید اقتصاد دانان قرار گرفته است.
بخصوص اگر بیشتر این درآمدها صرف ولخرجی ها و مصارف بی مورد شود . برای نمونه در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ با پیش بینی افزایش قیمت کالاها کشورهای صاحب منابع طبیعی به سرمایه گذاری عمومی گسترده ولی بسیار ناکارا اقدام نمودند و گذشت زمان نشان داد. عملکرد آنها نادرست بوده است . بررسی ها نشان می دهد بیشتر نظرات مرتبط با نقش منابع طبیعی در رشد اقتصادی ، منتقد نقش منفی و ضد توسعه ای برای منابع طبیعی هستند.
ولی نگاهی به مطالعات این حوزه نشان می دهد که قضاوت درباره نقش منفی منابع طبیعی در رشد اقتصادی متکی بر داده های آماری کشورهایی است که نتوانسته اند درآمدهای حاصل از منابع طبیعی و به طور کلی مکانیسم بهره برداری از این منابع را به درستی مدیریت کنند به بیان دیگر عدم مدیریت و بهره برداری صحیح از این منابع نمی تواند بیانگر نقش منفی بالذات برای منابع طبیعی باشد.
چرا که با ارائه الگوی مطلوب بهره برداری و مصرف انفال و منابع طبیعی می توان مسیر رشد اقتصادی را هموار نمود و پایه های رشد اقتصادی را برای داشتن توسعه ای پایدار تقویت نمود.
این مهم نیازمند تغییر نگرش نسبت به این منابع و ثروت های ارزشمند و اصلاح سیاست های اقتصادی بهره برداری از منابع و تشخیص درست مصالح عمومی جهت هزینه کرد درآمدهای به دست آمده است.

۲-۳-۷- سیاست های مصرف انفال و درآمدهای آن در دولت اسلامی

در این بخش به ارائه سیاست ها درباره مصرف منابع انفال و درآمدهای حاصل از آن می پردازیم . همان گونه که قبلا گفته شد بین سیاست های مصرف انفال و وظایف دولت اسلامی باید هماهنگی و تطابق معنا دارای وجود داشته باشد چرا که دولت و مجموعه حکومت اسلامی با بهره گرفتن از ثروت ها و منابع درآمدی که در اختیار دارد باید بتواند به وظایف خود در حوزه های مختلف عمل نماید.
هر چند در بین بحث ها و نظرات مختلفی که در باب وظایف دولت اسلامی به خصوص در اقتصاد مطرح شده اتفاق نظر وجود ندارد ولی می توان فصل مشترکی از نظرات را استخراج کردو به عنوان وظایف اولویت دار دولت اسلامی مطرح نمود.
از این رو در این بخش که مربوط به سیاست های مصرف انفال بوده سیاست های پیشنهادی در حوزه های دارای اولویت برای مصرف منابع انفال بر پایه وظایف اصلی دولت اسلامی مطرح شده است.
بر این اساس حوزه های دارای اولویت برای استفاده از انفال و درآمدهای آن که در ادامه به توضیح هر یک پرداخته می شود عبارت است از برپایی عدالت و توازن اجتماعی توسعه زیر ساخت های اقتصادی با لحاظ منافع بین نسلی توسعه سرمایه های معنوی و انسانی و کفالت های ضروری.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۲-۳-۷-۱- انفال و برپایی عدالت و توازن اجتماعی

عدالت زیر بنای احکام و دستورات اسلامی است برقراری عدالت فراگیر در همه ابعاد آن و از جمله عدالت اقتصادی از اهداف مهم اقتصادی اسلام است و در برخی آیات هدف رسالت انبیا قلمداد شده است.
شهید مطهری در این خصوص می گوید: عدالت در اسلام به عنوان یک فلسفه اجتماعی مورد توجه و از هر چیز بالاتر بوده و مبنای سیاست های اسلامی است و به همین خاطر هیچ منظور و هدفی کوچک ترین انحراف از عدالت جایز شمرده نمی شود .مطابق نظریه عدلیه،در واقع اسلام دستورات خود را به گونه ای تنظیم کرده است.که اگر عدالت ، معنایش توازن باشد، باز از آن معنای اعطا کل ذی حق حقه بیرون نیست،توازن اجتماع به این است که حقوق همه افراد رعایت بشود حق اجتماع هم رعایت بشود.(مطهری، ۱۳۶۸)
منظور از توازن اجتماعی در اسلام توازن افراد جامعه از حیث سطح زندگی است و نه از جهت درآمد به طوری که اختلاف شدید طبقاتی نباید وجود داشته باشد اسلام برای ایجاد توازن اجتماعی از روش های مختلف قانونی استفاده می کند دولت باید سطح زندگی مردم عقب مانده را با ابزارهای سیاستی که در دست دارد به سطح رفاه عمومی برساند. (صدر، ۱۴۰۸)
همان گونه که در بخش جایگاه انفال در صدر اسلام مورد بررسی قرار گرفت می توان گفت یکی از اهداف مهم واگذاری ها و اقطاعات صورت گرفته در صدر اسلام بر پایی عدالت و توازن اجتماعی بوده است بر این اساس سیاست های مصرف انفال در حوزه عدالت و توازن اجتماعی عبارتند از :
الف ـ رفع فقر و نیازهای ضروری افراد نیازمند :
تا زمانی که فقر در یک جامعه در میان برخی طبقات اجتماعی وجود دارد هیچ ضرورتی بالاتر از رفع فقر وجود ندارد بر اساس تعالیم اسلامی فقر ریشه بسیاری از فسادها و بدبختی های فردی و اجتماعی است. (حکیمی ۱۳۶۷)
دولت اسلامی مسئولیت دارد با کنترل و نظارت بر رفتارهای اقتصادی مردم و از طریق اجرای احکام اقتصادی اسلام در عرصه حقوق مالکیت آزادی های فردی و اجتماعی و مقررات توزیع پیش و پس از تولید و توزیع مجدد درآمدها زمینه رفع فقر و توازن اقتصادی را فراهم سازد.(موسویان ۱۳۸۲)
در روایات اسلامی در تعیین حد رفع فقر از عبارات حتی تغنیه.
تا حدی که او را غنی و بی نیاز کنی و حتی بلحقم بالناس[۱۸]
تا اینکه زندگی او به حد دیگران برسد استفاده شده است. (عیوضلو و توتونچیان ۱۳۷۹)
بر اساس نظر قرآن کریم مبنی بر وفور منابع طبیعی برای بشر و در اختیار گذاشتن وسایل و نهادهای طبیعی جهت کسب معاش هیچ توجیهی مبنی بر وجود فقر از لحاظ تامین نبودن منابع باقی نخواهد ماند پس حکومت اسلامی باید به بهترین شکل سیاستگذاری با لحاظ عدالت در دسترسی همگان به مواهب و منابع طبیعی فقر و نیازهای ضروری جامعه را در کسب معاش رفع نماید.
هر چند زکات به عنوان منبع رفع فقر و نیازمندی در جامعه اسلامی مطرح است و در برخی موارد متوجه افراد خاص نیازمند می شود با اینحال چنانچه قرار باشد از منابع فی برای رفع فقر استفاده گردد باید به برنامه ها و سیاست هایی که منافع آن متوجه همه افراد جامعه می شود،اقدام گردد.
توجه شود در حالتی که از منابع انفال استفاده می شود محدودیتی در این خصوص وجود ندارد البته باز هم اولویت با برنامه هایی خواهد بود که منافع آن متوجه آحاد مردم و حتی نسل های آتی شود.
ب. ایجاد فرصت های برابر در دسترسی به امکانات اجتماعی :
یکی از موارد هزینه ای منابع انفال با هدف عدالت اجتماعی ایجاد برابری فرصت ها در بهره مندی از آموزش امکانات اجتماعی و هر چیزی که بتواند افراد را در مسیر رشد مادی و معنوی کمک کند است اهمیت این مسئله به قدری است که تا زمانی که فرصت ها در همه عرصه ها برابر نباشد.
اگرتبعیض در دسترسی به فرصت ها وجود داشته باشد تامین عدالت و توازن اجتماعی در جامعه حاصل نخواهد بود بر این اساس دولت باید برنامه ای را فراهم نماید تا همه افراد جامعه بتوانند از امکانات و خدمات اجتماعی بهره مند شوند.

  • milad milad