تاریخچه ساخت رادیو به قرن ۱۹ می رسد که جایگاه بحث آن در این تحقیق نمی گنجد. رادیو از موسیقی، صدا و کلام و جلوه های شنیداری بهره می گیرد که این عوامل در ایجاد هیجان، تحریک احساسات و انگیزش های روحی و روانی اطفال و نوجوانان مؤثر است. همچنین محتوای برنامه های رادیویی به طور عمده، بدون انتخاب قبلی مخاطب و به صورت ناگهانی عرضه می شود به طوری که شنونده رادیو برخلاف خرید کتاب، روزنامه و مجله بدون تصمیم قبلی در برابر مضمون برنامه ها، اخبار و نمایش نامه های رادیویی قرار می گیرد. از این رو می توان رادیو را مؤثرترین وسیله ارتباطی در برقراری نفوذ روانی بر مخاطبان قلمداد نمود. از سوی دیگر به دلیل عدم وجود محدودیت زمانی و مکانی و در انتقال و انتشار برنامه های رادیویی چنین تأثیری مستمر و گسترده است. [۷۱]
از قابلیت های متنوع رادیو قابل حمل بودن، اقناع و نفوذپذیری، قابلیت استفاده توأم با دیگر فعالیت ها و قابلیت ارتباط با گروه های مختلف فرهنگی است. شنونده رادیو نیازی به داشتن سواد برای استفاده ندارد یا حتی نیاز به دیدن برنامه هم ندارد، بلکه می تواند به آن گوش فرا دهد. از این لحاظ است که رادیو در اقناع و نفوذ مخاطبان با بهره گرفتن از ترفندهایی که دارد پیشرو است. [۷۲]
پیام های رادیویی به ذهن اندیشه مخاطب می نشینند و موجب تغییر، تثبیت یا تقویت ساختار ذهنی وی می گردد.
ب: تلویزیون
تلویزیون به منزله دست آورد شگفت انگیز بشر سلاحی دو لبه است. اگر با هدف سازنده به کار گرفته شود، به نشر دانش، مبارزه با بی سوادی، ایجاد احترام و حقوق بشر و ملت ها، تحکیم مسرت ملی، کثرت تفاهم بین المللی و ترغیب توسعه اجتماعی و فرهنگی کمک می کند. اما با هدف کاملاً متفاوتی نیز می تواند بکار گرفته شود، یعنی افراد یک مملکت به خصوص نسل نوجوان و جوان یک کشور را به انقیاد بکشاند، آن ها را به طرف جنگ، نژادپرستی سوق دهد، در راه آزادی و حاکمیت مردم یک کشور مانع ایجاد کند، حامی بیگانگی فرهنگی باشد و اطلاعات غلط و مسائل دینی و مذهبی و اخلاقی را ترویج دهد.[۷۳]
تلویزیون می تواند میل نهفته سرگرم شدن، زیستن در جهان تخیلی، شرکت غیرمستقیم در حوادث مهیج، شناخت شخصیت ملی جذاب هیجان انگیز، فراموش کردن زندگی واقعی، گریز از ملال های زندگی روزمره و به عبارتی دیگر تماس با سرگرمی ها و لذاتی که می تواند در خانه شما به واسطه یک سرگرمی هیجان انگیز در اختیارتان بگذارد. [۷۴]
این نکته غیرقابل انکار است که تلویزیون به واسطه کششی که دارند اثر عمیق روحی و تربیتی بر اطفال نوجوانان می گذارند. بنابراین هرگاه فیلم سینمایی و برنامه تلویزیونی حاوی مطالب مفید اجتماعی و تربیتی باشند؛ اطفال را از همان سال های اولیه زندگی، به سوی هدف های عالی و انسانی رهبری خواهند کرد و از آن ها عناصر مفیدی برای خدمت به اجتماع و هم نوعان خود به وجود خواهند آورد. برعکس هرگاه برنامه تلویزیونی یا سینمایی شامل فیلم های جنایی متضمن قتل، غارت و کشتار باشد، روح ماجراجویی و درنده خویی را در اطفال و نوجوانان پیدا کرده و از آن ها عوامل ضداجتماعی و مخرب خواهند ساخت. از نظر روانی کودکانی که در سال های اولیه زندگی قرار دارند، با دیدن صحنه های سینمایی و تلویزیونی نمی توانند رابطه لازم را بین وقایع آن و خود برقرار کنند و درنتیجه دچار یک تفرقه ذهنی می شوند و اگر این تصاویر با خشونت و کشت و کشتار همراه باشد القاء ذهنی به کودک وارد ساخته و در نهایت ممکن است کودک به انجام این عملیات جرم زا سوق داده شود. [۷۵]
کودکان درواقع اجازه داده اند تا تلویزیون به جای آن ها بیندیشد و تصمیم بگیرد. متأسفانه کودکان امروز سخن چنین رسانه هایی را بیشتر از پند خانواده های خود می پذیرند. بدین ترتیب فیلم های مبتذل تلویزیونی که با کشش های داستانی خود بچه ها را سرگرم می کنند، به شکل خطرناکی در روحیه اطفال تأثیر گذاشته و نوعی خشونت و بی انضباطی، عدم مسئولیت، عصیان گری و بی بندوباری را به وجود می آورند که برای آینده یک جامعه بسیار خطرناک خواهد بود.
بنابراین اگر تصویر فاقد جنبه های منفی و تخریبی باشد، مسلماً پدیده مفیدی برای اجتماع خواهد بود. در حالی که رسانه ها به خصوص فیلم سازان امروزه در اکثر کشورهای جهان از راه راست منحرف شده و غالباً در جهت خلاف مصالح اجتماعی گام برمی دارند، به طوری که سازندگان این فیلم ها بیشتر منافع خود را موردتوجه قرار می دهند. چنین حرکتی برای به دست آوردن بازار، موجی از فیلم های خشن و ترسناک را در پی دارد، که مسلماً کودکان و نوجوانان را اسیر توهمات واهی می کند. این فیلم ها که در جهت ایجاد ترس و هیجان تولید می شوند، به تحقیق اثرات بد روانی خود را به دنبال خواهند داشت، زیرا در این گونه فیلم ها و برنامه ها اثری از نکات آموزشی برای رشد ذهنی کودک به چشم نمی خورد، بلکه این گونه فیلم های غیر آموزشی تولید می شوند تا به جای امید و حرکت، ترس و یأس را در جان کودکان جاری سازند.
در دهه های اخیر با پیشرفت تکنولوژی نوین و ماهواره ها تهیه کنندگان و فیلم سازان مردم را آماج برنامه ها و فیلم های خود قرار داده اند، حال آنکه در گذشته شخص با انتخاب فیلم مورد علاقه خود به سینما می رفت، ولی متأسفانه امروزه مسئولان و کارگزاران برنامه های تلویزیونی بدون توجه به آثار نیک و بد
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید. |
فیلم ها در گروه سنی و جنسی مختلف، آن ها را به خانه هایی که دریچه تلویزیون بر روی آنان باز می شود، صادر می کنند و افراد خانواده، بدون اینکه امکان انتخاب داشته باشند، چشم و گوش خود را به این فرستنده می سپارند.
ناگفته نماند که سینما و تلویزیون را به طور مطلق نمی توان محکوم کرد. هستند فیلم ها و برنامه هایی که با نشان دادن شاهکارهای ادبی، تاریخی و علمی روح شجاعت، شهامت و پایداری را در کودکان و نوجوانان زنده می سازند، ولی در مقابل فیلم هایی نیز یافت می شوند که باعث ترویج فساد اخلاقی و گسترش روح عصیان گری و نافرمانی در میان کودکان و نوجوانان می گردند. [۷۶]
تلویزیون ازجمله وسایل ارتباط جمعی از نوع شنیداری و دیداری است. [۷۷]
پ: سینما
سینما را نباید فقط وسیله ساده برای گذراندن اوقات فراغت دانست. سینما را غالباً هنر هفتم نامیده اند و از جهت آنکه صدا و تصویر را به هم می آمیزد و جامع ترین هنرها شمرده اند و قوی ترین وسایل اشاعه فکر میان عامه مردم و ازجمله ابزارهای مهم تعلیم و تبلیغ در دنیای جدید به حساب آورده اند.
سینما نوعی «شهر فرنگ» است که فیزیک دانان بلژیکی «ژوزف پلاتو» در سال ۱۸۳۲ ساخت. بدین ترتیب که روی صفحه بزرگ مقوا تعدادی تصویر که مراحل مختلف یک حرکت را نمایش دادند ترسیم کرد و در مقابل آیینه ای گذاشت و با گرداندن صفحه مقوا صوری از حرکت آن تصاویر پدید آورد.
«مویبریج» انگلیسی، عکس های زیبایی از حرکات یک اسب هنگام تاخت و تاز برداشت و سرانجام، «لومیر» فرانسوی، دستگاه عکس برداری فیلم را که درعین حال نمایش دهنده فیلم بود، به وجود آورد.
در سال ۱۸۹۵ اولین فیلم سینمایی در یک کافه بولوار کایوسین در پاریس نمایش داده شد و شور و هیجان بسیاری برانگیخت.
سینما فقط هنر و یکی از محصولات فرهنگی به شمار نمی رود، سینما مانند روزنامه، رادیو، تلویزیون از وسایل مهم و مؤثر در نشر افکار و عقاید است. در تمدن ماشین جدید، سینما وسیله ای برای پخش ادراک ها و اطلاعات، نقشی را دارد که در تمدن قدیم مشاهدات شخصی و قصه گویی و نقالی و جارزنی و مانند آن داشته است.
در دنیا کمتر روزنامه ای است که شمارگان آن به دو سه میلیون و بیشتر برسد. حال آنکه فقط در کشور آمریکا در سال ۱۹۵۲ به طور متوسط هفته ای پنجاه میلیون بلیت سینما فروخته می شد.
در فرانسه ۵۸۰۰ سالن سینما وجود دارد، در آلمان ۶۶۰ و در ایتالیا ۱۰۰۰۰ سالن سینما وجود دارد.
مخاطب سینما (به عنوان یک وسیله ارتباط و مخابره) بیش از همه مردم شهرنشین افراد ۱۴ تا ۴۵ ساله هستند. ولی غالب مخاطبین را اطفال و نوجوانان تشکیل می دهند.
انسان امروزی در دنیای دانش چنین آموخته است که آنچه به مشاهده و تجربه درنیاید باورکردنی نیست، از این رو به فیلم (فیلم خبری و مستند) اقبال می کند تا جریانات وقایع را به چشم خود ببنید و شخصاً بیازماید. این ها و عوامل و موجبات دیگری که به جای خود باز خواهیم گفت، انسان جدید را به وسیله ارتباط و مخابره علاقه مند کرده است.
صغار ثلث مخاطبان سینما را تشکیل می دهند. جای آن دارد که سؤال کنیم که چرا سینما چنین مقامی نزد کودکان و نوجوانان دارد؟ مطالعات متعدد نشان داده است که در میان کودکان و نوجوانان، پسران بیش از دختران طالب سینما هستند و مجموعاً فرزندان بیش از اولیاء به سینما می روند، کودکان و جوانانی که بیش از دیگران به سینما رو می آورند. غالباً افرادی سرخورده و دل تنگ و تنها هستند و در سینما مفری از زندگی یکنواخت ملال انگیز می جویند. کسانی که فعالیت های دیگر را کمتر دوست دارند، دوست دار سینما می شوند و به طورکلی قوت تخیل و ذوق افسانه ای نزد کودکان، آنان را به سینما جلب می کند. مسلماً میزان رفت و آمد به سینما تحت تأثیر عواملی چون سطح زندگی، درجه هوش و میزان تعلیم و تربیت است و کودکان و نوجوانانی که از جهت اقتصادی و هوش، تربیتی و تحصیلی در درجات پایین قرار دارند، طبق تحقیقات متعدد غالباً بیش از کسانی به سینما می روند که توانگر و هوشمند و بهره مند از تربیت کامل هستند.
سینما ذوق قهرمان پرستی را نزد جوانان ارضاء می کند. چون زندگی در شهرهای بزرگ و تجاری و صنعتی بیشتر یکنواخت و کسالت آور است، مردم شهرهای مذکور بیشتر طالب فیلم های حاکی از رفتارهای غیرمنتظره با موضوعاتی چون فیلم های جنایی و حادثه انگیز هستند.
بدیهی است که علل گرایش مردم به سینما در مورد گروه های جنسی و سنی و افراد دارای درجه تحصیلی و طبقه اجتماعی متفاوت، یکسان نیست. مثلاً عشق به ستارگان و میل به تشبه به قهرمانان بیشتر نزد جوانان موجب جذب آنان به سینماست.
تحقیق خانم «کیل هاکر» در سال ۱۹۵۸ حاکی از آن است که جوانان ۱۴-۱۸ ساله را دو عامل اصلی به سینما می کشاند، یکی میل گریز و رهایی از زندگی مبتذل عادی و دیگری ذوق شناسایی بهتر زندگی واقعی و زندگی بزرگ سالان و اشتیاق شناخت بهتر زندگی آینده و حال آنکه به عقیده همان محقق آلمانی بزرگ سالان بیشتر به منظور تفریح و سرگرمی به سینما می روند. جوانان فیلم هایی را می پسندند که انسان و سرنوشت و مسائل او را مطرح می کنند.
در تحقیق «لینکس» ۱۹۴۱ دوال در ۱۹۴۴ بر می آید که حتی پسر و دختر هم به یک نوع فیلم راغب نیستند. پسرها بیشتر طالب فیلم های پرحادثه و پرماجرا و آمیخته به خشونت و شدت عمل هستند و دخترها طالب فیلم های مربوط به عشق و زندگی خصوصی و خانوادگی و روابط انسانی و چیزهای زیبا.
در تأثیر
سینما تردیدی نیست. سینما نوعی سحر جمعی است. وقتی شخص کتاب می خواند امکان آن را دارد که کتاب را هر لحظه کنار بگذارد و درباره آن تفکر کند ولی به هنگام تماشای فیلم شخص کاملاً مجذوب و مسحور است و طوری در معرض تأثیر قرار دارد که مجال و توانایی دخالت اراده و فکر از دست او می رود و حتی خود را با شخصیت های فیلم متشبه و مشتبه می کند و با آن ها در رنج و شادی و آزمایش های زندگی شرکت می کند.
«دی سینگر» و «روک میک» بیان می دارند که معنی جنبه های فیلم، مانند طرز آرایش و پوشش و رفتار و گفتار ستارگان روی خانم ها و دختران بیشتر اثر می گذارد. فیلم هایی شامل صحنه های خطر و پر وحشت، شدیدترین عکس العمل را نزد کودکان کمتر از ۱۲ سال برمی انگیزد و فیلم های عشقی و صحنه های جنسی تندترین پاسخ را نزد جوانان ۱۶ ساله ایجاد می کند.
ماحصل کلام آنکه با توجه به روان شناسی رشد و تحول شخصی از کودکی تا بزرگ سالی، فیلم سینمایی را باید انتخاب کرد. برای گروه سنی پاره ای مناسب است و پاره ای دیگر نامناسب. در انتخاب فیلم هایی نیز که صرفاً جنبه تعلیم و تربیتی دارد، توجه به دایره ذوق و میزان فهم کودک و نوجوانان ضروری است.
با رواج بیش از حد رسانه ها می توان یک دوران ممتد غلبه تصاویر را در سرزمین ها پیش بینی کرد.
آقای «پیناتل» از تمام قیل و قال ها درباره سینما نتیجه می گیرد که امکان تأثیر سینما در برانگیختن تمایلات جنایی را نمی توان به طور قاطع انکار کرد ولی در تأثیر آن نباید مبالغه نمود.
ت: ماهواره
ماهواره به عنوان یکی از مهم ترین وسایل ارتباطی و انتقال اطلاعات در قرن حاضر است. ماهواره ها با پوشش وسیعی که در سطح کره زمین ایجاد نموده است، توانایی بالایی در انتقال اطلاعات با سرعت و پوشش زیادی را دارند. ماهواره ها از طریق درگاه هایی همچون تلویزیون و رادیو قدرت نفوذ خود را در تمامی نقاط جهان به رخ می کشند چرا که مخاطبان می توانند با هزینه ای اندک و بدون صرف وقت زیاد به مجموعه های مختلفی از کانال های تلویزیونی، سینمایی و با حجم زیادی از برنامه ها و اطلاعات مواجه شوند. اولین ماهواره در سال ۱۹۸۰ با ۱۲ هزار مدار تلفنی تنها با ۲ کانال تلویزیونی در مدار قرار گرفتند و نسل ششم آن ها با چند برابر ظرفیت نسل پنجم و با سیستم های دیجیتالی پیشرفته در سال ۱۹۸۶ ساخته و بکار گرفته شد.
ماهواره وسیله ای است برای ارسال پیام از یک نقطه کره زمین به نقطه دیگر، ایده استفاده از ماهواره برای انتقال پیام به ویژه در دهه های پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفت و در ابتدا ماهواره های ارتباطی، بیشتر به منظور ارتباطات تلفنی به وجود آمدند تا تماس های تلفنی در فاصله های دور را امکان پذیر سازند. به تدریج به واسطه این تکنولوژی، انعکاس سیگنال های رادیویی و تلویزیونی از نقطه ای به نقطه دیگر ممکن شد.
تنها بین سال های ۱۹۵۷ تا ۱۹۷۹، تعداد ۲۱۰۰۰ ماهواره به فضا پرتاب شد. اکنون ماهواره ها بر محدوده گسترده ای از فعالیت ها، از ارتباطات تلفنی گرفته تا ارسال تصاویر تلویزیونی، تجارت و بانک داری و هواشناسی و… تأثیر می گذارد. برای روشن شدن تأثیر این پدیده تنها ذکر یک مثال کافی است. در یک دهه گذشته، ظرفیت تلفنی ماهواره های ارتباطی از ۱۵۰ مدار به ۱۰۰۰۰ مدار افزایش یافت. [۷۸]
ماهواره هایی که تصاویر تلویزیونی را از یک نقطه به نقطه دیگر ارسال می کند، از مهم ترین تحولات ماهواره ای هستند که نسبت به ماهواره های فعلی بسیار نیرومندترند. در حال حاضر برای هر سلیقه ای برنامه ای وجود دارد، مانند مجموعه تفسیرها، خبرها، فیلم های هیجان انگیز، موسیقی راک و برنامه های غیراخلاقی و مستهجن و… یک محقق مصری می گوید: «کسانی که آنتن ماهواره می خرند ترجیح می دهند تصاویر و فیلم های غیراخلاقی و صحنه های خشونت آمیز را تماشا کنند و از تأثیر آن بر کودکان و نوجوانان بی خبرند.»
«هونکر»، رهبر درگذشته آلمان شرقی اظهار می کند که «خطر اصلی بر بام هاست. از آنجاست که تصورات بیمارگونه از بهار شرق شکل می گیرد.»[۷۹]
ماهواره ها همان گونه که قادرند تنگناهای ارتباطی، فرهنگی، آموزشی و بهداشتی را در کشورهای دچار کمبود نیروی انسانی متخصص برطرف کنند و نقش اطلاع رسانی و غیره را ایفا کنند، می توانند تسهیلات سلطه فرهنگی و اطلاعاتی را فراهم کنند. از آنجایی که این پدیده از طریق صدها کانال از مرزها عبور کرده و به درون خانه های ما رخنه کرده است و فیلم ها، برنامه ها و اخبار مغایر و متضاد با فرهنگ و سیاست های بومی را منتشر می سازند، قادر است حق حاکمیت ملی را نیز زیر سؤال ببرد. بررسی برخی از محققان نشانگر آن است که رسانه های جمعی، به ویژه انواع تصویری آن، ارزش ها، افکار و به طورکلی فرهنگ مصرف گرایی و فردگرایی افراطی، خشونت طلبی و ستاره گرایی و قهرمان پروری را که از عوامل سلطه استعمار به شمار می آیند، گسترش می دهد. این نکته قابل ذکر است که قبل از ظهور ماهواره، سال ها طول می کشید تا نفوذ فرهنگی صورت گیرد، اما در حال حاضر باوجود ماهواره، پیام ها در عرض چند ثانیه منتقل می شوند و فرهنگ خاصی را که مدنظر انتقال دهندگان است به ویژه درروی نسل جوان و نوجوان تأثیر شگرف عمیقی خواهد گذاشت که منجر به اختلال در فرهنگ ها می شود. [۸۰]
با توجه به سرمایه گذاری عظیم غرب برای گسترش فرهنگ خویش در اقصی نقاط جهان و به ویژه در جوامع اسلامی، امرو
زه کاربرد تلویزیون های ماهواره ای گسترش یافته و از مرزها فراتر رفته و به درون منزل ورود پیدا کرده است.
امپریالیسم غرب بنا بر ماهیت استکباری خود، به سلطه سیاسی و اقتصادی به کشورهای دیگر اکتفا نمی کند، بلکه علاوه بر آن در پی سلطه فرهنگی به کشورهای دیگر است. یکی از مهم ترین ابزارهای ارتباطی آن ها برای این تهاجم فرهنگی، تلویزیون های ماهواره ای است. اگرچه این فناوری ماهیتاً منفی نیست و می توان از آن استفاده های بسیار مطلوبی کرد، اما متأسفانه در حال حاضر اکثریت قریب به اتفاق شبکه های تلویزیون ماهواره ای ابزاری برای گسترش سلطه فرهنگی غرب و رواج بی بندوباری بر سایر جوامع اند.
بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش های متعدد در خصوص ماهواره و برنامه های آن فیلم ها و زنجیره های ماهواره ای، گرایش به بعد غیر الهی و تخریب فرهنگ در بعد بالایی قرار دارد.
لذت طلبی افراطی، روابط ناسالم و ضربدری و خشونت گرایی، بی بندوباری، از مهم ترین ارزش و رفتارهای ترویج شده در فیلم ها و زنجیره های ماهواره ای است.
نتایج دیگری که از این پژوهش به دست آمده است، نشان می دهد که لیبرالیسم، لمپنیسم و غرب گرایی سه جریان فرهنگی حاکم بر فیلم ها و زنجیره های ماهواره ای است. اگرچه جریان هایی از قبیل اسلام گرایی و تجددگرایی دینی نیز در آن ها وجود دارد، ولی به نظر می رسد که ضمن آگاه کردن جامعه نسبت به خطرات اندیشه های القایی توسط ماهواره ها، مخصوصاً در خصوص اطفال و نوجوانان می توان با سیاست گذاری های مناسب در این خصوص از بروز عوارض بعدی آن جلوگیری کرد. [۸۱]
بند سوم: رسانه های مبتنی بر داده های دیجیتال
با افزایش روزافزون کامپیوترهای شخصی و لپ تاپ ها و تبلت ها بازار داغ بازی های کامپیوتری دیجیتال و نرم افزارهای گوناگون و استفاده از اینترنت به شدت رو به افزایش است.
در خصوص بازی های دیجیتال که با روند رو به اوج آن روز به روز به میزان خشونت استفاده شده در آن رو به گسترش است، باید نگران این امر بود که این گونه تصاویر و بازی ها خواه ناخواه در رفتار و خصائل کودک و نوجوان ما تأثیرگذار است.
با توجه به این که در این حوزه نظارت های انجام شده به ورود این گونه رسانه ها و دریافت آن از سایت ها و منابع دیگر بسیار ضعیف است، خانواده ها باید هوشیار باشند تا از اثرات مخرب آن بر ذهن و روان کودکان و نوجوانان جلوگیری نمایند. علاقه کودکان و نوجوانان به بازی های کامپیوتری و دیجیتال با توجه به تنوع در این محصولات بسیار بالاست، به طوری که باوجود تبلت ها و گوشی های هوشمند ساعات زیادی را صرف بازی کردن می کنند و با بهره گرفتن از اینترنت هرگونه بازی و فیلمی را در دسترس خواهند داشت. یا به راحتی به شبکه های اجتماعی نظیر فیس بوک و… که در واقع نوعی شبکه های ضد اخلاقی است می تواند اثرات سوء به همراه داشته باشد طوری که در بعضی جوامع بحث اعتیاد به اینترنت پیش آمده است و کمپ های مخصوصی را برای ترک آن پیش بینی کرده اند که فرد با مراجعه به آنجا تحت درمان قرار می گیرد.
فصل دوم:
نقش خانواده
در
بزهکاری اطفال و نوجوانان
- ۹۹/۱۲/۱۷