جدول4-14: نتایج آمار توصیفی هوش هیجانی برحسب تحصیلات. 77
جدول4-15: نتایج آزمون تحلیل واریانس یکراهه هوش هیجانی بر حسب تحصیلات. 78
جدول4-16: نتایج آزمون t مستقل در ارتباط با تفاوت رضایت شغلی بهورزان زن و مرد. 78
جدول4-17: نتایج آمار توصیفی رضایت شغلی برحسب تحصیلات. 79
جدول4-18: نتایج آزمون تحلیل واریانس یکراهه رضایت شغلی بر حسب تحصیلات. 79
جدول4-19: نتایج آزمون t مستقل در ارتباط با تفاوت سلامت روان بهورزان زن و مرد. 79
جدول4-20: نتایج آمار توصیفی سلامت روان برحسب تحصیلات. 80
جدول4-21: نتایج آزمون تحلیل واریانس یکراهه سلامت روان بر حسب تحصیلات. 80
فهرست اشکال
شکل2-1: چهارچوب مطالعات رضایت شغلی 33
شکل2-2: ارتباط رضایت شغلی و عملکرد. 39
شکل2-3: مدل کیز. 47
شکل2-4: مدل مفهومی تحقیق 60
چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضایت شغلی با سلامت روان بهورزان شاغل دانشگاه علوم پزشکی شهرستان زاهدان انجام گرفت. روش انجام تحقیق توصیفی- همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بهورزان دانشگاه علوم پزشکی زاهدان(550 نفر) که حجم نمونه برابر با 215 نفر می باشد. روش نمونه گیری تصادفی ساده بوده و ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد (هوش هیجانی بار-آن، رضایت شغلیJDI) و سلامت روان گلدبرگ میباشد. روایی این تحقیق از نوع محتوایی و پایایی کلی پرسشنامه هوش هیجانی 83/0، رضایت شغلی 89/0 و سلامت روان 78/0 برآورد گردید. برای تحلیل آماری داده ها از شاخص های آماری جدول توزیع فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد و همچنین از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس یک راهه برای آزمون فرضیات تحقیق استفاده شده است که با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS نسخه 21 تجزیه و تحلیل آماری بر روی داده ها انجام پذیرفت. بطور کلی یافته های این پژوهش حاکی از این بود که بین هوش هیجانی و رضایت شغلی با سلامت روان رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. همچنین بین رضایت شغلی و سلامت روان نیز رابطه معناداری مشاهده گردید. یافته ها نیز بیانگر این بود که بین ابعاد هوش هیجانی و رضایت شغلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. در زمینه ارتباط بین ابعاد هوش هیجانی و سلامت روان نتایج از این قرار بود که فقط بین سلامت روان و خودتنظیمی، انعطاف پذیری و حل مسئله رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. اما بین سلامت روان و مؤلفه خودآگاهی، همدلی و مهارتهای اجتماعی، و واقعگرایی رابطه معناداری مشاهده نگردید. در زمینه ارتباط ابعاد سلامت روان و رضایت شغلی نیز یافته ها نشان داد که فقط بین بعد عملکرد اجتماعی سلامت روان و عملکرد اجتماعی و بعد افسردگی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. اما بین رضایت شغلی و بعد جسمانی و بعد اضطراب رابطه معناداری وجود ندارد.نتایج آزمون t مستقل و تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که بین هوش هیجانی برحسب جنسیت و تحصیلات و بین سلامت روان برحسب جنسیت و تحصیلات و بین رضایت شغلی برحسب جنسیت و تحصیلات تفاوت معناداری وجود ندارد
1-1- مقدمه
در جهان امروز، سلامت روانی[1] اهمیت بسیاری دارد، زیرا در عصری زندگی میکنیم که به موازات پیشرفتهای تکنولوژیکی، صنعتی، اقتصادی و اجتماعی، نابسامانیهای روانی، در حال گسترش است. بسیاری از افراد از مشکلات روانی به شدت رنج میبرند و نه تنها خود در رنج هستند، خانواده و جامعه را نیز دچار چالش می کنند. سلامت روانی، علمی است در جهت بهزیستی، رفاه اجتماعی و سلامت زندگی که با تمامی دورههای زندگی (پیش از تولد تا مرگ) و با تمامی زوایای زندگی (محیطهای خانواده، مدرسه، دانشگاه، کار و جامعه) ارتباط دارد. انسان در کنار نیازهای فیزیولوژیک، دارای نیازهای عاطفی، اخلاقی، مذهبی، آموزشی و هدایتی است که زندگی سالم، در پرتو برآورده شدن این نیازها و ایجاد تعادل میان آنها به وجود میآید (پناهی، 1389).
یکی از پدیدههایی که در دهه اخیر، مورد استقبال فراوانی قرار گرفته، پدیده هوش هیجانی[2] است. دلیل این امر توانایی بالای هوش هیجانی در حل بهتر مسایل و کاستن از میزان تعارضات بین دریافتهای فکری و احساسی است. پژوهشهای متعددی نشان دادهاند که هوش هیجانی می تواند سبب افزایش میزان سلامتی، رفاه، ثروت، موفقیت، عشق و شادی گردد (سالوی و مایر[3]، 1990). گلمن[4](1998) به نقل از رستمی (1388) در تعریف هوش هیجانی، آن را نوع دیگری از هوش میداند که حاکی از شناخت احساسات خویشتن است و از آن برای اتخاذ تصمیمهای مناسب در زندگی استفاده میشود. هوش هیجانی، توانایی اداره مطلوب خلق و خوی، وضع روانی، کنترل تکانهها و عاملی است که هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص انگیزه و امید ایجاد میکند. این نوع هوش، همچنین حاکی از همدلی، یعنی آگاهی یافتن از احساسات افراد پیرامون ماست (رستمی، 1383).
- ۹۹/۰۲/۳۰